equals

جمله های نمونه

1. 2 plus 2 equals 4
2 بعلاوه ی 2 برابر است با 4.

2. five minus two equals three
دو منهای پنج برابر است با سه.

3. she has no equals in her own field
او در رشته ی خود همتا ندارد.

4. six and two equals eight
شش با دو مساویست با هشت

5. two plus two equals four
دو بعلاوه ی دو برابر است با چهار.

6. six multiplied by four equals twenty-four
شش ضرب در چهار می شود بیست و چهار

7. he felt that he was among his own equals
او احساس می کرد که در میان هم شان های خویش است.

پیشنهاد کاربران

a person or thing that is the same as another in status or quality.
حتی ممکنه هم جنس معنی بده ( از نظر جنسیت انسان )
مساوی
چیزهای یکسان
آدم های یکسان
در برنامه نویسی به نوعی از متد ها می گویند که برای برسی تساوی هویت دو شئ به کار می رود ( نه ارجاعشان ) مثال رایج آن در مقایسه ۲ رشته در زبان جاوا است
مساوی با
افراد ذی صلاح
مساوی مساوی است با