equalization

/ˌikwələˈzeɪʃn̩//ˌiːkwəlaɪˈzeɪʃn̩/

معنی: تساوی، برابر کردن، برابری، برابر سازی
معانی دیگر: برابر کردن

جمله های نمونه

1. When it comes to factor price equalization, economic logic is buttressed by timing.
[ترجمه گوگل]وقتی نوبت به یکسان سازی قیمت عوامل می رسد، منطق اقتصادی با زمان بندی تقویت می شود
[ترجمه ترگمان]زمانی که به برابری قیمت فاکتور می رسیم، منطق اقتصادی با زمان بندی کنترل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The factor price equalization set is now, however, more constrained.
[ترجمه گوگل]با این حال، مجموعه یکسان سازی قیمت عامل اکنون محدودتر است
[ترجمه ترگمان]با این حال فاکتور برابری قیمت در حال حاضر بیشتر محدود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Equalization technology is a effective method which can remove intersymbol interference ( ISI ) in digital communication.
[ترجمه گوگل]فناوری تساوی یک روش موثر است که می تواند تداخل بین نمادی (ISI) را در ارتباطات دیجیتال حذف کند
[ترجمه ترگمان]فن آوری Equalization روشی موثر است که می تواند تداخل intersymbol (ISI)را در ارتباط دیجیتالی حذف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In love should cooperate each other, find the equalization point liking to compromise each other.
[ترجمه گوگل]در عشق باید با یکدیگر همکاری کنند، نقطه برابری را پیدا کنند که دوست دارند یکدیگر را سازش دهند
[ترجمه ترگمان]در عشق باید یکدیگر را با یکدیگر هم کاری کنید و نقطه برابری را برای سازش با یکدیگر پیدا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This paper proposed a modem based on adaptive equalization and QAM in oil logging for cable telemetry communication systems with high date rate.
[ترجمه گوگل]این مقاله یک مودم مبتنی بر یکسان سازی تطبیقی ​​و QAM در ثبت روغن برای سیستم های ارتباطی تله متری کابلی با نرخ تاریخ بالا پیشنهاد می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک مودم را بر مبنای برابر سازی وفقی و QAM در ذخیره روغن برای سیستم های ارتباطی telemetry (telemetry)با نرخ بالای تاریخ پیشنهاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The optimum equalization theory for overcoming the intersymbol interferences (ISI) in multi-level pulse amplitude modulation (PAM) systems is establishead.
[ترجمه گوگل]تئوری یکسان سازی بهینه برای غلبه بر تداخل بین نمادی (ISI) در سیستم های مدولاسیون دامنه پالس چند سطحی (PAM) ایجاد شده است
[ترجمه ترگمان]نظریه برابری بهینه برای غلبه بر تداخل intersymbol (ISI)در سیستم های مدولاسیون دامنه چند سطحی (PAM)establishead است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Equalization is an important way to eliminate intersymbol interference that is caused by the wireless fading channel.
[ترجمه گوگل]یکسان سازی یک راه مهم برای از بین بردن تداخل بین نمادها است که توسط کانال محو شدن بی سیم ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]Equalization یک روش مهم برای حذف تداخل intersymbol است که از کانال محوشدگی بی سیم ایجاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A novel method for adaptive communication channel equalization based on a multi layer feed forward neural network training algorithm was proposed in this paper.
[ترجمه گوگل]یک روش جدید برای یکسان سازی کانال های ارتباطی تطبیقی ​​بر اساس الگوریتم آموزش شبکه عصبی پیشخور چند لایه در این مقاله پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]در این مقاله یک روش جدید برای برابر سازی کانال ارتباط تطبیقی مبتنی بر یک الگوریتم آموزشی شبکه عصبی با استفاده از شبکه عصبی ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In this paper the evolution of blind equalization algorithms is discussed in derail.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، تکامل الگوریتم‌های تساوی کور به صورت خارج از خط مورد بحث قرار می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، تکامل الگوریتم های برابر سازی کور در خط خارج مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Hence the Poplar guardians constantly but unsuccessfully pressed the government to introduce rate equalization.
[ترجمه گوگل]از این رو محافظان صنوبر به طور مداوم اما ناموفق دولت را تحت فشار قرار دادند تا یکسان سازی نرخ را ارائه کند
[ترجمه ترگمان]از این رو the Poplar بطور مداوم اما ناموفق دولت را تحت فشار قرار داده اند تا نرخ برابری نرخ را معرفی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Any point in the hexagon enclosed by these vectors is consistent with factor price equalization.
[ترجمه گوگل]هر نقطه در شش ضلعی محصور شده توسط این بردارها با یکسان سازی قیمت عامل سازگار است
[ترجمه ترگمان]هر نقطه در چند ضلعی محصور با این بردارها مطابق با equalization قیمت فاکتور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The alternative case where free entry restores standard comparative advantage is when factor endowments are sufficiently similar to permit factor price equalization.
[ترجمه گوگل]مورد جایگزین که در آن ورود آزاد مزیت نسبی استاندارد را بازیابی می کند، زمانی است که موقوفات عوامل به اندازه کافی شبیه به یکسان سازی قیمت عوامل باشد
[ترجمه ترگمان]موردی جایگزین که در آن ورود رایگان مزیت رقابتی استاندارد را احیا می کند، زمانی است که موهبت های عاملی به اندازه کافی شبیه به برابر سازی قیمت فاکتور هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The same pattern of trade emerges for all allocation points within the factor price equalization set.
[ترجمه گوگل]الگوی یکسان تجارت برای همه نقاط تخصیص در مجموعه یکسان سازی قیمت عوامل پدید می آید
[ترجمه ترگمان]همان الگوی تجاری برای تمام نقاط تخصیص در چارچوب برابری قیمت فاکتور ایجاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Based on the analysis of wavelet packets and traditional adaptive equalization, an adaptive equalizer structure and its adaptive algorithm, based on wavelet packets transform, are presented.
[ترجمه گوگل]بر اساس تجزیه و تحلیل بسته های موجک و یکسان سازی تطبیقی ​​سنتی، یک ساختار اکولایزر تطبیقی ​​و الگوریتم تطبیقی ​​آن، بر اساس تبدیل بسته های موجک، ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]براساس تجزیه و تحلیل بسته های موجک و برابر سازی تطبیقی سنتی، یک ساختار equalizer انطباقی و الگوریتم انطباقی آن براساس تبدیل موجک موجک ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It can be used in optical communication system evaluation and power equalization in WDM system.
[ترجمه گوگل]می توان از آن در ارزیابی سیستم ارتباط نوری و یکسان سازی توان در سیستم WDM استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]این می تواند در ارزیابی سیستم ارتباطات نوری و برابری قدرت در سیستم WDM به کار رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تساوی (اسم)
analogy, equality, parity, equalization, coequality, par

برابر کردن (اسم)
equalization

برابری (اسم)
comparison, conformation, equality, parity, equalization, par, tie, homology, equation, parallelism, oneness

برابر سازی (اسم)
equalization

تخصصی

[کامپیوتر] برابر سازی .
[برق و الکترونیک] تعدیل، متعادل کردن - برابر سازی مجموعه ی روشهای تمیز دهنده ی بسامدی که در هنگنام ارسال، و ضبط، تقویت، یا پردازش سیگنالها به منظور ایجاد پاسخ بسامدی مطلوب به کار گرفته می شوند .
[ریاضیات] برابر سازی، تسویه
[آمار] برابرسازی

انگلیسی به انگلیسی

• act of making equal; act of making uniform

پیشنهاد کاربران

Equalisation time
زمان تعدیل
زمان تعادل
حوضچه یکنواخت سازی

بپرس