↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم onym
📌 این ریشه، معادل "name" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "name" مربوط هستند.
... [مشاهده متن کامل]
📂 مثال:
🔘 synonym: a “name” sharing the same meaning as another
🔘 antonym: a “name” meaning the opposite of another
🔘 homonym: a “name” spelled or pronounced the same but differing in meaning
🔘 acronym: a “name” formed from initial letters
🔘 pseudonym: a false or assumed “name”
🔘 anonymous: without any known “name”
🔘 eponym: a “name” derived from a person, place, or thing
🔘 eponymous: referring to someone who gives their “name” to something
🔘 patronymic: a “name” derived from one’s father or ancestor
🔘 toponym: a “name” derived from a place
🔘 exonym: a “name” given by outsiders
🔘 endonym: a “name” used by locals for their place
🔘 heteronym: a “name” spelled like another but pronounced differently
🔘 metonym: a “name” used to stand for something related
🔘 anonym: a hidden or unknown “name”
نام واژه ( اسم ) : بیماری، ساختار یا گونه ای که به نام یک شخص خاص ( معمولاً شخصی که برای اولین بار آن را کشف یا توصیف کرده است ) نامگذاری شده است.
اِپِ نیم
________________________________________
🔸 معادل فارسی:
نام واژه / نام الهام بخش / شخصیت نام گذار
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ** ( ادبی/فرهنگی – منبع نام گذاری ) :**
... [مشاهده متن کامل]
فرد، شخصیت، یا موجودیتی که نامش به یک مکان، اثر، برند، یا مفهوم داده شده
مثال:
Rome is the eponym of Romulus.
رم اسمش رو از رومولوس گرفته.
2. ** ( رسانه ای/برندسازی – نام گذار یا نماد ) :**
در فضای رسانه ای یا تجاری، *eponym* کسی ست که برند یا محصولی به نام اوست
مثال:
Ferrari is the eponym of Enzo Ferrari.
فراری اسمش رو از انزو فراری گرفته.
3. ** ( ادبیات داستانی – شخصیت عنوان دار ) :**
در آثار ادبی، *eponym* به شخصیت اصلی ای گفته می شود که عنوان اثر از نام او گرفته شده
مثال:
Hamlet is the eponym of Shakespeare’s play.
هملت شخصیت اصلی و نام گذار نمایشنامه ی شکسپیره.
4. ** ( استعاری – نماد هویتی یا فرهنگی ) :**
در روایت های استعاری، *eponym* می تونه نماد یک دوره، سبک، یا فرهنگ باشه
مثال:
Kafka became an eponym for existential dread.
کافکا تبدیل به نماد ترس هستی شناسانه شد.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
namesake – title character – name - giver – symbolic figure – brand origin
کاربر suppressed، معنی جمله شما می شود:
نام ایالت پنسیلوانیا از نام ویلیام پن گرفته شده است.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : eponym
✅️ صفت ( adjective ) : eponymous
✅️ قید ( adverb ) : _
eponym \ ˈe - pə - ˌnim \ noun
1. the person after whom something is named or believed to be named, like a street, discovery or theory
2. a name derived from a person, character or thing
• The act of naming after • An eponym is a person after whom something has been namedفکر کنم یه اصطلاحی هست در فارسی: نام این مکان از موسس آن وام گرفته شده
شخصیه که نامش در نامگذاری مکانی، واقعه ای یا شبئی بکار برده میشه. مثلا
... [مشاهده متن کامل]
Cardigan - Named after James Thomas • Brudenell
• Morphine - From Morpheus…. the god of sleep
eponym ( زبانشناسی )
واژه مصوب: نام واژه
تعریف: نامی که برپایة نام شخص یا شخصیت اسطوره ای بر روی یک مکان یا شیء یا اختراع گذاشته می شود
نام بخش
eponym titles = عناوین نام بخش
- یکی از روشهای ساخت کلمه جدید ( word formation ) که بر اساس نام اشخاص یا مکانها است.
مثال:
boycott ( charles boycott )
volt ( alessandro volta )
موسس
William penn is the eponym of the state of Pennsylvania
ولیام پن موسس ایالت پنسیلوانیا ست.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)