epitaph

/ˈepəˌtæf//ˈepɪtɑːf/

معنی: نوشته روی سنگ قبر، وفاتنامه
معانی دیگر: (نوشته ی روی سنگ قبر) سنگ نبشته ی گور، گور نگاشت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: epitaphic (adj.), epitaphist (n.)
(1) تعریف: on a gravestone or tomb, an inscription commemorating the dead person.

- For his epitaph, his widow chose words from one of his favorite poems.
[ترجمه گوگل] بیوه اش برای سنگ نگاره اش کلماتی را از یکی از شعرهای مورد علاقه اش انتخاب کرد
[ترجمه ترگمان] بر روی سنگ قبرش، بیوه او کلمات یکی از اشعار مورد علاقه اش را انتخاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a brief writing in praise of one who has died.

جمله های نمونه

1. his epitaph begins thus: i am iraj, iraj the honey-tongued
گورنگاشت او چنین آغاز می شود: ایرجم ایرج شیرین سخنم

2. These films stand as an epitaph to the great director.
[ترجمه گوگل]این فیلم ها به عنوان سنگ نوشته ای برای کارگردان بزرگ ایستاده اند
[ترجمه ترگمان]این فیلم ها به عنوان کتیبه قبری برای کارگردان بزرگ در نظر گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He wanted these lines as his epitaph.
[ترجمه گوگل]او این سطور را به عنوان سنگ نوشته خود می خواست
[ترجمه ترگمان]او این سطور را بر روی سنگ قبر خود می خواست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His epitaph read:'A just and noble countryman'.
[ترجمه گوگل]روی نوشته او نوشته شده بود: "یک هموطن عادل و نجیب"
[ترجمه ترگمان]روی سنگ قبرش نوشته بود: یک روستایی شریف و شریف
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It makes a fitting epitaph to a great career.
[ترجمه گوگل]این یک کتیبه مناسب برای یک حرفه بزرگ است
[ترجمه ترگمان]این کار سنگ مزار مناسبی برای کار بزرگی می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She wrote the perfect epitaph for the poet.
[ترجمه گوگل]او کتیبه ای عالی برای شاعر نوشت
[ترجمه ترگمان]او کتیبه کاملی برای این شاعر نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Local people found the epitaph unseemly and ostracised the Parsons.
[ترجمه گوگل]مردم محلی این سنگ نوشته را نامناسب دیدند و پارسون ها را طرد کردند
[ترجمه ترگمان]مردم محلی سنگ قبر را شایسته و شایسته خانواده پارسونز یافتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Her film replays in my head, as an epitaph to some one else's dream.
[ترجمه گوگل]فیلم او در ذهن من تکرار می شود، به عنوان سنگ نوشته ای از رویای دیگران
[ترجمه ترگمان]فیلم او در ذهنم تکرار می شود، به عنوان سنگ قبری برای رویاهای یک فرد دیگر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It is an apt epitaph for him.
[ترجمه گوگل]برای او سنگ نوشته مناسبی است
[ترجمه ترگمان]برای او یک سنگ قبر مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He wanted it as his epitaph and left it in a letter passed to his parents on his death.
[ترجمه گوگل]او آن را به عنوان سنگ نوشته خود می خواست و آن را در نامه ای که پس از مرگش به پدر و مادرش فرستاده بود، گذاشت
[ترجمه ترگمان]او آن را روی سنگ قبر خود گذاشت و آن را در نامه ای که به پدر و مادرش در مرگش رسیده بود، گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When Mingus's vast orchestral work Epitaph was given its posthumous premiere in 198 Adams was one of the main soloists.
[ترجمه گوگل]زمانی که اثر ارکسترال عظیم مینگوس، Epitaph پس از مرگش در سال 198 نمایش داده شد، آدامز یکی از تک نوازان اصلی بود
[ترجمه ترگمان]هنگامی که Mingus orchestral vast s به پایان رسید، پس از مرگش در ۱۹۸ Adams یکی از the اصلی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It is a sad epitaph to Salvador Allende.
[ترجمه گوگل]این سنگ نوشته غم انگیزی از سالوادور آلنده است
[ترجمه ترگمان]این یک گور غمناک برای سالوادور آلنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Epitaph : a belated advertisement for a line of goods that has permanently discontinued.
[ترجمه گوگل]Epitaph : یک آگهی با تاخیر برای یک خط کالا که برای همیشه متوقف شده است
[ترجمه ترگمان]epitaph: یک تبلیغ دیر هنگام برای یک خط از کالاهایی که برای همیشه متوقف شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He tried to read the epitaph on the monument.
[ترجمه گوگل]او سعی کرد سنگ نوشته روی بنای یادبود را بخواند
[ترجمه ترگمان]کوشید کتیبه قبری را که روی آن نوشته بود بخواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The epitaph of Tang Dynastys maid of honor with particular writing format was a special cultural carrier.
[ترجمه گوگل]سنگ نبشته خدمتکار سلسله تانگ با قالب نوشتاری خاص حامل فرهنگی خاصی بود
[ترجمه ترگمان]کتیبه قبری که متعلق به تانگ Dynastys بود با قالب نوشتاری خاص، حامل فرهنگی ویژه ای بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نوشته روی سنگ قبر (اسم)
epitaph, hic jacet

وفات نامه (اسم)
epitaph

انگلیسی به انگلیسی

• inscription on a gravestone commemorating a deceased person
an epitaph is something written on a person's gravestone, or a sentence or short poem that summarizes a person's character.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: An inscription in memory of a dead person 🪦
🔍 مترادف: Memorial inscription
✅ مثال: The epitaph on the tombstone read, "Beloved husband and father. "
کتیبۀ قبر؛ قبرنامه؛ سنگ نوشتۀ مزار
وفات نامه، نوشته روی سنگ قبر
noun
[count] : something written or said in memory of a dead person; especially : words written on a gravestone
◀️ The epitaph reads “In loving memory of John Gray: husband, father, soldier. ”
...
[مشاهده متن کامل]

◀️ his epitaph begins thus: I am Iraj, Iraj the honey - tongued : گورنگاشت او چنین آغاز می شود: ایرجم ایرج شیرین سخنم

epitaph ( باستان‏شناسی )
واژه مصوب: گورنبشته
تعریف: نوشتۀ کوتاهی که به یاد متوفی بر سنگِ قبر او می نگارند
قبرنوشته . قبرنوشت. گورنوشته. گورنوشت

بپرس