epicanthus


(پوست اضافی پلک چشم در برخی افراد و در نژاد زرد که به چشم آنان حالت نیمه بسته می دهد) فزون پلک، لایه کوچکی از پوست که گاهی گوشه درونی چشم رامی پوشاند

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: epicanthi
مشتقات: epicanthic (adj.)
• : تعریف: a fold of skin covering the inner corner of the eye, common in many Asiatic peoples, and also occurring in some abnormal conditions such as Down's syndrome.

جمله های نمونه

1. Objective : To introduce a way of epicanthus correction by inferior edge abscission.
[ترجمه گوگل]هدف: معرفی روشی برای اصلاح اپیکانتوس با بریدگی لبه تحتانی
[ترجمه ترگمان]هدف: معرفی روشی برای تصحیح epicanthus با استفاده از abscission لبه پایین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Results 25 cases have satisfied effects after epicanthoplasty, epicanthus corrected and no scars shown.
[ترجمه گوگل]نتایج 25 مورد اثرات رضایت بخش پس از اپیکانتوپلاستی، اپیکانتوس اصلاح شده و هیچ اسکار نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]نتایج ۲۵ مورد اثرات رضایت بعد از epicanthoplasty را نشان می دهند، epicanthus تصحیح شده و هیچ اثری از آن ها نشان داده نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Objective:To study the anatomically contributing factors of epicanthus.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی عوامل تشریحی کمک کننده اپیکانتوس
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه فاکتورهای دخیل در epicanthus
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. RESULTS: The patients' epicanthus disappeared with exposed lacrimal caruncle and unartificial intercanthus angle, and no obvious scar after operation.
[ترجمه گوگل]نتایج: اپی‌کانتوس بیماران با کارونکل اشکی آشکار و زاویه اینترکانتوس غیرمصنوعی ناپدید شد و بعد از عمل جای زخم آشکاری نداشت
[ترجمه ترگمان]نتایج: بیماران با اشکی در معرض گونه اشکی و زاویه intercanthus ناپدید شدند و جای زخم واضحی پس از عملیات دیده نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Other features include birth weight, growth and growth retardation, mental retardation, small head, round face, low ears, eyes from too broad, muscle tight low-end, on epicanthus, palm, and so on.
[ترجمه گوگل]سایر ویژگی ها عبارتند از وزن هنگام تولد، عقب ماندگی رشد و رشد، عقب ماندگی ذهنی، سر کوچک، صورت گرد، گوش های کم، چشم های بیش از حد گشاد، ماهیچه های تنگ، اپیکانتوس، کف دست و غیره
[ترجمه ترگمان]ویژگی های دیگر شامل افزایش وزن، رشد و عقب ماندگی رشد، عقب ماندگی ذهنی، سر کوچک، گوش ها، گوش های کوچک، چشم ها از بیش از حد گسترده، ماهیچه تنگ و تنگ، روی epicanthus، کف دست و غیره هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Objective To observe the cosmetological effect of augmentation of nose with simultaneous double-upper-eyelid operation and correction of epicanthus.
[ترجمه گوگل]هدف: مشاهده تاثیر زیبایی بینی با عمل دوتایی پلک بالا و اصلاح اپیکانتوس
[ترجمه ترگمان]هدف مشاهده اثر cosmetological of بینی با عملکرد همزمان دو چشمی همزمان و تصحیح of
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objective To screen mutations in the forkhead transcriptional factor 2 gene (FOXL in six Chinese families with blepharophimosis, ptosis, and epicanthus inversus syndrome(BPES).
[ترجمه گوگل]هدف غربالگری جهش در ژن فاکتور 2 رونویسی چنگال (FOXL در شش خانواده چینی مبتلا به بلفاروفیموز، پتوز، و سندرم epicanthus inversus (BPES)
[ترجمه ترگمان]هدف برای نمایش جهش در ژن عامل نسخه برداری forkhead ۲ (FOXL در شش خانواده چینی با blepharophimosis، ptosis و سندرم inversus inversus (BPES)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Results:Displacement of starting point and abnormal alignment were found in some fibers of the abicularis in those with epicanthus.
[ترجمه گوگل]یافته‌ها: در برخی از رشته‌های ابیکولاریس در افراد مبتلا به اپیکانتوس، جابجایی نقطه شروع و هم‌ترازی غیرطبیعی مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]نتایج: جابه جایی نقطه شروع و هم تراز غیر عادی در برخی از الیاف of ها با epicanthus یافت شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Objective To discuss the best operation method of epicanthic type epicanthus which palpebral fissure is shorter than normal value.
[ترجمه گوگل]هدف بحث در مورد بهترین روش عمل اپیکانتوس نوع اپیکانتی است که شقاق کف دستی کوتاهتر از مقدار طبیعی است
[ترجمه ترگمان]هدف از این کار، بررسی بهترین روش عملیاتی از نوع epicanthic است که شکاف palpebral کوتاه تر از مقدار نرمال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Objective To discuss the correction method for severe eyelid ptosis combined with epicanthus.
[ترجمه گوگل]هدف: بحث درباره روش اصلاح پتوز شدید پلک همراه با اپیکانتوس
[ترجمه ترگمان]هدف برای بحث در مورد روش تصحیح برای پلک شدید پلک زدن با epicanthus
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Because the small eye syndrome after both natural wide palpebral fissure, epicanthus harsh, and often widened inner canthal distance mergers and ptosis, so surgery will take several times to stop.
[ترجمه گوگل]از آنجا که سندرم چشم کوچک پس از هر دو شقاق کف دستی گسترده، اپیکانتوس خشن و اغلب ادغام فاصله کانتال داخلی و پتوز ایجاد می شود، بنابراین جراحی چندین بار طول می کشد تا متوقف شود
[ترجمه ترگمان]از آنجا که سندرم چشم کوچک بعد از این دو شکاف palpebral طبیعی، epicanthus و mergers است، و اغلب ادغام فاصله درونی inner و ptosis را گسترش می دهد، بنابراین جراحی چندین بار طول می کشد تا متوقف شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Conclusion The modified Y - V conversion is the best method in the treatment of epicanthus.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری تبدیل Y - V اصلاح شده بهترین روش در درمان اپیکانتوس است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری تبدیل Y - V تغییر یافته بهترین روش برای درمان of است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Objective Anatomy of mose was studied on cadavers comparative ideal technique for correction of epicanthus.
[ترجمه گوگل]هدف آناتومی موسی بر روی تکنیک مقایسه ای ایده آل جسد برای اصلاح اپیکانتوس مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]تشریح عینی of بر روی یک روش ایده آل تطبیقی برای تصحیح epicanthus مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Objective To explore a simple and effective surgical method for correction of severe congenital entropion in lower eyelid with inverse epicanthus.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی یک روش جراحی ساده و موثر برای اصلاح آنتروپیون مادرزادی شدید در پلک تحتانی با اپیکانتوس معکوس
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی یک روش جراحی ساده و موثر برای تصحیح of مادرزادی در پلک پایینی با epicanthus معکوس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• fold of skin on the eyelid that is characteristic of mongolian races

پیشنهاد کاربران

چین اپیکانتی/ فزون پلک ( اسم ) : چین بزرگ پوست در گوشه داخلی چشم که در نوزادان رایج است و در بزرگسالان برخی از گروه ها مانند چینی ها نیز دیده می شود.

بپرس