1. envoy extraordinary
فرستاده ی ویژه،مامور سیاسی فوق العاده
2. the french envoy met the president
فرستاده ی فرانسوی با رئیس جمهور ملاقات کرد.
3. the mountaineers sent an envoy to negociate with the mayor
کوه نشینان نماینده ای فرستادند تا با شهردار مذاکره کند.
4. The UN peace envoy has failed to find any middle ground between the government and the opposition parties.
[ترجمه گوگل]فرستاده صلح سازمان ملل نتوانست هیچ حد وسطی بین دولت و احزاب مخالف پیدا کند
[ترجمه ترگمان]فرستاده صلح سازمان ملل نتوانسته است بین دولت و احزاب مخالف هیچ زمینه میانه ای را پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The envoy bore back to us this good news.
[ترجمه گوگل]فرستاده این خبر خوب را به ما داد
[ترجمه ترگمان]قاصد این خبر خوب را به ما داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The government has not yet appointed an envoy to the area.
[ترجمه گوگل]دولت هنوز نماینده ای برای این منطقه تعیین نکرده است
[ترجمه ترگمان]دولت هنوز به عنوان فرستاده این منطقه منصوب نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. A special peace envoy was sent to the area.
[ترجمه گوگل]فرستاده ویژه صلح به منطقه اعزام شد
[ترجمه ترگمان]فرستاده ویژه صلح به این منطقه فرستاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The United Nations is sending a special envoy to the area.
[ترجمه گوگل]سازمان ملل متحد فرستاده ویژه ای به منطقه می فرستد
[ترجمه ترگمان]سازمان ملل متحد یک نماینده ویژه را به این منطقه اعزام می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Our envoy was accredited to the new government.
[ترجمه گوگل]نماینده ما در دولت جدید تایید صلاحیت شد
[ترجمه ترگمان]نماینده ما داره به دولت جدید خبر می ده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Their envoy showed no sign of responding to our proposals.
[ترجمه گوگل]فرستاده آنها نشانی از پاسخگویی به پیشنهادات ما نشان نداد
[ترجمه ترگمان]فرستاده آن ها هیچ نشانه ای از پاسخ به پیشنهادها ما نشان نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The President has suggested sending a US peace envoy to Northern Ireland.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور پیشنهاد کرده است که یک نماینده صلح آمریکا به ایرلند شمالی بفرستد
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور پیشنهاد فرستادن نماینده صلح ایالات متحده به ایرلند شمالی را داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Lord Hastings determined to send an envoy to Ibrahim to propose an alliance, together with Muscat, to destroy the Qawasim pirates.
[ترجمه گوگل]لرد هستینگز مصمم شد که فرستاده ای را نزد ابراهیم بفرستد تا به همراه مسقط، برای نابودی دزدان دریایی قواسیم، اتحادی را پیشنهاد کند
[ترجمه ترگمان]لرد هیستینگز تصمیم گرفت که به ابراهیم فرستاده شود تا اتحادی به همراه مسقط پیشنهاد کند تا دزدان دریایی Qawasim را نابود کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. But Mr Razali is the first envoy to successfully break the deadlock.
[ترجمه گوگل]اما آقای رزعلی اولین فرستاده ای است که با موفقیت از بن بست خارج شد
[ترجمه ترگمان]اما آقای Razali اولین فرستاده بود که به موفقیت بن بست را شکست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He also stressed that an envoy should not supplant any talks process.
[ترجمه گوگل]وی همچنین تاکید کرد که یک نماینده نباید جایگزین روند مذاکرات شود
[ترجمه ترگمان]وی همچنین تاکید کرد که یک فرستاده نباید از هر گونه فرآیند مذاکرات استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. According to Envoy Systems' Peter Krall, the group's aim is to create awareness of computer-integrated telephony rather than to make standards.
[ترجمه گوگل]به گفته پیتر کرال از Envoy Systems، هدف این گروه ایجاد آگاهی از تلفن یکپارچه کامپیوتری به جای ایجاد استانداردها است
[ترجمه ترگمان]به گفته پیتر Krall، نماینده فرستاده، هدف این گروه، ایجاد آگاهی از تلفن همراه با کامپیوتر به جای استانداردها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید