enucleate

/ɪˈnjuːklɪeɪt//ɪˈnjuːklɪeɪt/

معنی: روشن کردن، کندن، توضیح دادن، مغزکردن، هسته دراوردن
معانی دیگر: (جراحی - غده و دژپیه و غیره را از کیسه یا پوشش خود بیرون آوردن) هسته بری کردن، (قدیمی) شرح دادن، واضح کردن، (زیست شناسی) هسته ی سلول را درآوردن، بی هسته کردن، مج روشن کردن

جمله های نمونه

1. to enucleate an eye socket
چشم را از کاسه در آوردن

2. Enucleate of ocular component plus silicon sponge filling can increase ocular prosthesis movement avoid "or bit syndrom", implant show stable, low weight, easy to model good aesthetic effect.
[ترجمه گوگل]هسته از اجزای چشمی به اضافه پر کردن اسفنج سیلیکونی می تواند حرکت پروتز چشم را افزایش دهد تا از "سندرم بیت" جلوگیری کند، ایمپلنت پایدار، وزن کم، مدل سازی آسان اثر زیبایی شناختی خوب را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]جداسازی اجزا چشمی به علاوه اسفنج سیلیکون پر کننده می تواند باعث افزایش حرکت پروتز چشمی شود، که از \"یا بیت syndrom\" اجتناب می کند، و ثابت می کند که ثابت، وزن کم، و به راحتی می تواند اثر زیبایی زیبا را مدل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Enucleate cytoplasmic vesicles form in endosperm.
[ترجمه گوگل]وزیکول های سیتوپلاسمی هسته ای در آندوسپرم تشکیل می شوند
[ترجمه ترگمان]vesicles Enucleate دار در endosperm شکل می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Enucleate cytoplasm can still synthesize protein.
[ترجمه گوگل]سیتوپلاسم هسته ای هنوز می تواند پروتئین را سنتز کند
[ترجمه ترگمان]سیتوپلاسم Enucleate هنوز هم می تواند پروتیین را تولید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. One group of ewes simply provides oocytes, which, when enucleated, become the receiving cytoplasts.
[ترجمه گوگل]یک گروه از میش ها به سادگی اووسیت هایی را فراهم می کنند که با خروج از هسته به سیتوپلاست های دریافت کننده تبدیل می شوند
[ترجمه ترگمان]یک گروه از ewes به سادگی oocytes را تامین می کند که وقتی enucleated دریافت می شود، cytoplasts می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. So now they fused karyoplasts taken from two-cell embryos with enucleated zygotes.
[ترجمه گوگل]بنابراین اکنون آنها کاریوپلاست های گرفته شده از جنین های دو سلولی را با زیگوت های هسته دار ترکیب کردند
[ترجمه ترگمان]پس حالا آن ها karyoplasts را از جنین دو سلول با enucleated zygotes ترکیب کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. What would happen if they transferred nuclei from two-cell embryos into enucleated cytoplasts taken from two-cell embryos?
[ترجمه گوگل]چه اتفاقی می افتد اگر آنها هسته های جنین دو سلولی را به سیتوپلاست های هسته دار که از جنین های دو سلولی گرفته شده اند منتقل کنند؟
[ترجمه ترگمان]اگر هسته های دو سلول را از جنین دو سلول به enucleated منتقل کنند چه اتفاقی می افتد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

روشن کردن (فعل)
light, clear, clarify, explain, lighten, ignite, brighten, turn on, illuminate, elucidate, refresh, enucleate, explicate, enlighten, illume, illumine, upstart, relume

کندن (فعل)
gnaw, pluck, channel, pug, pick, gully, pull, peel, trench, gouge, mine, dig, incise, enucleate, cut out, rend, scoop, evulse

توضیح دادن (فعل)
clear, illustrate, clarify, explain, state, elucidate, enucleate, explicate

مغز کردن (فعل)
enucleate

هسته دراوردن (فعل)
enucleate

انگلیسی به انگلیسی

• remove a nucleus (biology)

پیشنهاد کاربران

بپرس