عشق بازی کردن
مشتاق
بهم پیچیده و در هم تنیده
entwine, convolve, entwist, implicate, interlace, interlock
بهم پیچاندن
entwine, entwist
بافتن
weave, braid, knit, entwine, entwist
مثل طناب تابیدن
entwine, entwist
در اغوش گرفتن
embrace, hug, clasp, cuddle, embosom, enclasp
بهم پیچیده و در هم تنیده
بهم پیچاندن
بافتن
مثل طناب تابیدن
در اغوش گرفتن
در هم پیچیده، در هم تنیده