entryway

/ˈentriwe//ˈentriwe/

راه ورودی، درونراه، راهرو، دهلیز، هشتی، دالان، درون رو، درآیه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an entranceway.
متضاد: exit
مشابه: door, entrance, hall, portal

جمله های نمونه

1. I gaped at the expansive marbled entryway, the elegant chandeliers, and white-tiled floors.
[ترجمه گوگل]به ورودی بزرگ مرمری، لوسترهای زیبا و کف‌های کاشی‌کاری‌شده سفید نگاه کردم
[ترجمه ترگمان]با دهان باز به the مرمرین، the آراسته و کف کاشی سفید خیره شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I knelt in the entryway, feeling the floorboards rattling beneath me.
[ترجمه گوگل]در ورودی زانو زدم و احساس کردم که تخته های کف زیر سرم می تپد
[ترجمه ترگمان]در ورودی ورودی زانو زدم و کف چوبی را که در زیر پایم صدا می کرد احساس کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Trevor Magee had passed the small entryway to Long's Court when he noticed it.
[ترجمه گوگل]تروور مگی از ورودی کوچک لانگز کورت عبور کرده بود که متوجه آن شد
[ترجمه ترگمان]ترور Magee در ورودی کوچک را وقتی که متوجه آن شده بود، از راه ورودی کوچک رد کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There were electric lights burning at the entryway.
[ترجمه گوگل]چراغ های برق در ورودی می سوختند
[ترجمه ترگمان]چراغ های برقی در ورودی ورودی می سوخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The separation between the entryway and the living room can be further accentuated by placing a screen near the doorway.
[ترجمه گوگل]جدایی بین ورودی و اتاق نشیمن را می توان با قرار دادن یک صفحه در نزدیکی درب بیشتر برجسته کرد
[ترجمه ترگمان]جدایی بین راه ورودی و اتاق نشیمن می تواند با قرار دادن یک صفحه در نزدیکی در بیشتر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Benny found herself standing in a smooth-floored entryway that opened on to the docks about ten feet further on.
[ترجمه گوگل]بنی خود را در یک ورودی با کف صاف ایستاد که حدود ده فوت جلوتر به سمت اسکله باز می شد
[ترجمه ترگمان]بنی خود را در یک ورودی سرپوشیده که در حدود ده متر جلوتر باز شده بود، یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The entryway was a garbage dump for rotted food, and the stairways reeked of old and pungent uric acid.
[ترجمه گوگل]ورودی زباله دانی برای غذای پوسیده بود و راه پله ها بوی اسید اوریک قدیمی و تند می داد
[ترجمه ترگمان]در ورودی یک زباله زباله برای غذا rotted بود، و the بوی پیر و تند uric را می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. On one wall of the entryway hangs a large oil painting, covered with grime.
[ترجمه گوگل]روی یکی از دیوارهای ورودی، تابلوی رنگ روغن بزرگی آویزان است که با خاک پوشیده شده است
[ترجمه ترگمان]روی یک دیوار ورودی یک نقاشی بزرگ روغنی آویزان است که با دوده پوشانده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A charred entryway and the remains of a few walls were all that was left of the Rising Star Baptist Church.
[ترجمه گوگل]یک ورودی ذغالی شده و بقایای چند دیوار تنها چیزی بود که از کلیسای باپتیست ستاره در حال ظهور باقی مانده بود
[ترجمه ترگمان]یک راه ورودی سوخته و بقایای چند دیوار همه آن چیزی بود که از کلیسای Baptist Star جدا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There is an entryway that goes from the locker room to the trainer's room.
[ترجمه گوگل]یک ورودی وجود دارد که از رختکن به اتاق مربی می رود
[ترجمه ترگمان]یک راه ورودی وجود دارد که از رخت کن به اتاق مربی می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This site will feature the new northwest entryway, student commons, administrative offices, student services, and classrooms.
[ترجمه گوگل]این سایت دارای ورودی جدید شمال غربی، مشاعات دانشجویی، دفاتر اداری، خدمات دانشجویی و کلاس های درس است
[ترجمه ترگمان]این سایت، ورودی جدید شمال غربی، مشاعات دانشجویی، دفاتر اداری، خدمات دانشجویی و کلاس ها را مشخص خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I stood just beyond the entryway hoping he would notice me.
[ترجمه گوگل]درست آن سوی ورودی ایستادم به این امید که متوجه من شود
[ترجمه ترگمان]من درست پشت در ایستادم و امیدوار بودم که به من توجه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Beggars waited just outside the entryway to the cathedral.
[ترجمه گوگل]گداها درست بیرون ورودی کلیسای جامع منتظر بودند
[ترجمه ترگمان]گدایان درست بیرون از ورودی کلیسا منتظر ماندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Looking straight down below, I saw the hotel's entryway buzzing with activity. The hotel was hosting a conference on Islamic unity, and the circular driveway was lined by the flags of 30 nations.
[ترجمه گوگل]با نگاهی مستقیم به پایین، ورودی هتل را دیدم که پر از فعالیت است این هتل میزبان کنفرانس وحدت اسلامی بود و مسیر دایره ای با پرچم های 30 کشور پوشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]مستقیم به پایین نگاه کردم و راه ورودی هتل را دیدم که با فعالیت وزوز می کرد این هتل میزبان کنفرانسی در زمینه اتحاد اسلامی بود و راه ماشین رو گرد با پرچم های ۳۰ کشور محصور شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• entry, entrance, passage through which one enters

پیشنهاد کاربران

بپرس