entry into

پیشنهاد کاربران

- ورود به چیزی👈 مکان فیزیکی، حرفه و فعالیت، وضعیت، دوره یا عصر
⬇️⬇️⬇️
Entry into the building is restricted.
ورود به ساختمان محدود است.
Her entry into politics surprised everyone.
ورود او به سیاست همه را شگفت زده کرد.
...
[مشاهده متن کامل]

The company’s entry into the European market was successful.
ورود شرکت به بازار اروپا موفقیت آمیز بود.
His entry into adulthood was not easy.
ورود او به بزرگسالی آسان نبود.
The treaty marked China’s entry into the World Trade Organization.
این معاهده ورود چین به سازمان تجارت جهانی را رقم زد.
- - - - - - - - -
⚠️تفاوت با entrance:
⬇️
Entry → رسمی تر، هم در معنای فیزیکی هم در معنای استعاری ( بازار، سیاست، دوران جدید ) .
Entrance → فقط برای ورود فیزیکی ( مثلاً درب ورودی، ورود یک شخص به اتاق ) .

راه ورودی