entrepreneurial

جمله های نمونه

1. the free market led to the appearance of an entrepreneurial class and the creation of jobs
بازار آزاد موجب ظهور طبقه ی کارآفرینان و ایجاد کار گردید.

2. She'll make money - she's got that entrepreneurial spirit.
[ترجمه p] او درآمد زیادی دارد و او روحیه کار آفرینی دارند
|
[ترجمه نور] او به خاطر روحیه ی کارآفرینی خود، پول بیشتری در می آورد.
|
[ترجمه E] او درآمد زیادی کسب میکند او روحیه کارآفرینی دارد
|
[ترجمه HpY] او ( دختر ) پول در می آورد . او روحیه کارآفرینی دارد .
|
[ترجمه گوگل]او پول در خواهد آورد - او این روحیه کارآفرینی را دارد
[ترجمه ترگمان]اون پول در میاره - اون روح entrepreneurial داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It took a generous helping of entrepreneurial confidence to persevere during this incident.
[ترجمه گوگل]کمک سخاوتمندانه اعتماد به نفس کارآفرینی برای استقامت در طول این حادثه نیاز داشت
[ترجمه ترگمان]این یک کمک سخاوتمندانه از اعتماد به نفس کارآفرینی برای مداومت در طول این حادثه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was eager to return to a more entrepreneurial role in which he had a big financial stake in his own efforts.
[ترجمه گوگل]او مشتاق بازگشت به یک نقش کارآفرینانه تر بود که در آن سهم مالی زیادی در تلاش های خود داشت
[ترجمه ترگمان]او مشتاق بازگشت به نقش کارآفرینانه بیشتری بود که در آن سهم مالی بزرگی در تلاش های خود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Entrepreneurial governments seek to change these rewards and incentives.
[ترجمه گوگل]دولت های کارآفرین به دنبال تغییر این پاداش ها و انگیزه ها هستند
[ترجمه ترگمان]دولت های کارآفرینی به دنبال تغییر این پاداش ها و مشوق ها هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. An entrepreneurial couple we talked to had always wanted to run a bed-and-breakfast.
[ترجمه گوگل]یک زوج کارآفرینی که با آنها صحبت کردیم همیشه می خواستند یک تختخواب و صبحانه راه اندازی کنند
[ترجمه ترگمان]یک زوج کارآفرین که ما با آن ها صحبت کردیم همیشه می خواستیم یک صبحانه بخوریم - و - صبحانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The railways stimulated capital investment, entrepreneurial adventure, and the money market.
[ترجمه گوگل]راه آهن سرمایه گذاری سرمایه، ماجراجویی کارآفرینی و بازار پول را تحریک کرد
[ترجمه ترگمان]راه آهن سرمایه گذاری سرمایه، ماجراجویی کارآفرینانه و بازار پول را برانگیخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Then along came an entrepreneurial Yorkshireman called Thomas Stamford Raffles.
[ترجمه گوگل]سپس یک شهروند یورکشایر کارآفرین به نام توماس استمفورد رافلز آمد
[ترجمه ترگمان]پس از آن، یک Yorkshireman به نام توماس، را فلز، وارد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In our study of successful entrepreneurial partnerships, few remain successful when they are joined by a third person.
[ترجمه گوگل]در مطالعه ما درباره مشارکت‌های کارآفرینی موفق، تعداد کمی از افراد موفق باقی می‌مانند که شخص ثالثی به آنها ملحق شود
[ترجمه ترگمان]در مطالعه ما از مشارکت موفق کارآفرینی، تعداد کمی از آن ها هنگامی که فرد سوم به آن ها ملحق می شود، موفق باقی می مانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Most entrepreneurial governments promote competition between service providers.
[ترجمه گوگل]بیشتر دولت های کارآفرین رقابت بین ارائه دهندگان خدمات را ترویج می کنند
[ترجمه ترگمان]اغلب دولت های کارآفرینی رقابت بین ارایه دهندگان خدمات را ترویج می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There's a need for an entrepreneurial spirit.
[ترجمه HpY] به یک روحیه کارآفرین نیاز داریم . ( مثال : برای استخدام فلان شغل یک روحیه کارآفرین نیازمندیم )
|
[ترجمه گوگل]نیاز به روحیه کارآفرینی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک نیاز به روحیه کارآفرینی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Conditions would become more conducive to entrepreneurial initiative, capital accumulation, the division of labour, technological innovation, and industrialization.
[ترجمه گوگل]شرایط برای ابتکار کارآفرینی، انباشت سرمایه، تقسیم کار، نوآوری تکنولوژیکی و صنعتی شدن مساعدتر می شود
[ترجمه ترگمان]شرایط برای ابتکار کارآفرینی، انباشت سرمایه، تقسیم کار، نوآوری تکنولوژیکی و صنعتی سازی مساعد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In this myth, entrepreneurial heroes personify freedom and creativity.
[ترجمه HPY] در این افسانه ، قهرمانان کارآفرین آزادی و خلاقیت را نقش آفرینی میکنند .
|
[ترجمه گوگل]در این اسطوره، قهرمانان کارآفرین آزادی و خلاقیت را به تصویر می‌کشند
[ترجمه ترگمان]در این افسانه، قهرمانان کارآفرینی آزادی و خلاقیت را تجسم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The age of those mighty, entrepreneurial artistic directors has probably come to an end.
[ترجمه گوگل]دوران آن مدیران هنری توانا و کارآفرین احتمالاً به پایان رسیده است
[ترجمه ترگمان]سن این مدیران هنری بزرگ، به احتمال زیاد به پایان رسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Any successful entrepreneurial venture starts with making sure that the entrepreneur is in the best possible mental and physical health.
[ترجمه گوگل]هر کارآفرینی موفق با اطمینان از اینکه کارآفرین در بهترین سلامت روانی و جسمی ممکن است شروع می شود
[ترجمه ترگمان]هر شرکت سرمایه گذاری موفق با کسب اطمینان از اینکه کارآفرین در بهترین وضعیت سلامت روانی و فیزیکی قرار دارد شروع به کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to an entrepreneur; characterized by initiative and risk
entrepreneurial means having the qualities that are needed for people to succeed as entrepreneurs.

پیشنهاد کاربران

۱. کارآفرینانه. {مربوط به} کارفرمایی ۲. ماجراجو. اهل خطر. اهل ریسک // کارآفرین
مثال:
As a child, you were fairly entrepreneurial, weren’t you?
به عنوان یک کودک شما به وضوح ماجراجو بودید. این طور نبود؟
ماجراجو، اهل خطر
تاسیس کننده شرکت، سازمان یا هر موسسه دیگری
اقدام کننده
شروع کننده ( آغازگر )
سرمایه گذار ریسک پذیر
فرد دارای ابتکار عمل
نوآوری
کارآفرینانه
کار آفرین
کار آفرینی

بپرس