1. The dogmatic resistance to entrenchment would raise its arid and pedantic head.
[ترجمه گوگل]مقاومت جزمی در برابر استقرار، سر خشک و بی روح آن را بالا می برد
[ترجمه ترگمان]مقاومت متعصبانه در برابر سنگرها، سر خشک و pedantic آن را بالا می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مقاومت متعصبانه در برابر سنگرها، سر خشک و pedantic آن را بالا می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The foot were also responsible for entrenchments and for engineering works associated with sieges.
[ترجمه گوگل]پاها همچنین مسئول سنگربندی و کارهای مهندسی مرتبط با محاصره بودند
[ترجمه ترگمان]این پا همچنین مسیول استحکامات و کاره ای مهندسی در ارتباط با محاصره بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این پا همچنین مسیول استحکامات و کاره ای مهندسی در ارتباط با محاصره بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Thousands of Union men were set to digging entrenchments and preparing emplacements for siege guns.
[ترجمه گوگل]هزاران نفر از مردان اتحادیه برای حفر سنگر و آماده سازی مکان برای اسلحه های محاصره قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]هزاران نفر از مردم اتحادیه مشغول کندن سنگر و آماده کردن استحکامات برای محاصره سلاح بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هزاران نفر از مردم اتحادیه مشغول کندن سنگر و آماده کردن استحکامات برای محاصره سلاح بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. As time passed, the entrenchment of those in power, as well as their fierce devotion to their internal competition, began to have trickle-down effects on the Big Eight's top tiers.
[ترجمه گوگل]با گذشت زمان، استقرار صاحبان قدرت، و همچنین از خود گذشتگی شدید آنها به رقابت داخلی، تأثیرات منفی بر رده های بالای هشت گانه بزرگ داشت
[ترجمه ترگمان]همان طور که زمان می گذشت، جبهه گیری آن افراد در قدرت و نیز وفاداری شدید آن ها به رقابت داخلی آن ها شروع به کم کردن اثرات روی ردیف های بزرگ هشت طبقه بزرگ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همان طور که زمان می گذشت، جبهه گیری آن افراد در قدرت و نیز وفاداری شدید آن ها به رقابت داخلی آن ها شروع به کم کردن اثرات روی ردیف های بزرگ هشت طبقه بزرگ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Entrenchment in the self, consumption of self as a result of self importance or insecurity, strangles empathy.
[ترجمه گوگل]تثبیت در خود، مصرف خود در نتیجه اهمیت یا عدم امنیت خود، همدلی را خفه می کند
[ترجمه ترگمان]entrenchment در نفس، مصرف خود به عنوان نتیجه اهمیت و یا ناامنی، همدلی متعالی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]entrenchment در نفس، مصرف خود به عنوان نتیجه اهمیت و یا ناامنی، همدلی متعالی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Considering the possible widespread entrenchment of the disease in poultry, FAO is advising the government to prepare for a targeted vaccination campaign.
[ترجمه گوگل]با توجه به گسترش احتمالی این بیماری در طیور، فائو به دولت توصیه می کند که برای یک کمپین هدفمند واکسیناسیون آماده شود
[ترجمه ترگمان]با در نظر گرفتن استحکامات گسترده این بیماری در مرغ های خانگی، فائو به دولت توصیه می کند که برای یک کمپین واکسیناسیون هدفمند آماده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با در نظر گرفتن استحکامات گسترده این بیماری در مرغ های خانگی، فائو به دولت توصیه می کند که برای یک کمپین واکسیناسیون هدفمند آماده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. First pass on the majority of Entrenchment sound effects (no vocals yet).
[ترجمه گوگل]ابتدا اکثر جلوه های صوتی Entrenchment را منتقل کنید (هنوز آوازی وجود ندارد)
[ترجمه ترگمان]ابتدا از اکثر اثرات صوتی entrenchment (بدون صدای خواننده)عبور کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ابتدا از اکثر اثرات صوتی entrenchment (بدون صدای خواننده)عبور کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. "Considering the possible widespread entrenchment of the disease in poultry," Domenech said, "FAO is advising the government to prepare for a targeted vaccination campaign.
[ترجمه گوگل]دومنک گفت: "با توجه به احتمال شیوع گسترده این بیماری در طیور، فائو به دولت توصیه می کند تا برای یک کمپین هدفمند واکسیناسیون آماده شود
[ترجمه ترگمان]Domenech said گفت: \" با در نظر گرفتن استحکامات گسترده این بیماری در مرغ های خانگی، فائو به دولت توصیه می کند که برای یک کمپین واکسیناسیون هدفمند آماده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Domenech said گفت: \" با در نظر گرفتن استحکامات گسترده این بیماری در مرغ های خانگی، فائو به دولت توصیه می کند که برای یک کمپین واکسیناسیون هدفمند آماده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. In line with the "entrenchment effect", the excess control extent of ultimate controlling shareholder is negatively related to corporate transparency.
[ترجمه گوگل]در راستای "اثر استحکام"، میزان کنترل مازاد سهامدار کنترل کننده نهایی به طور منفی با شفافیت شرکتی مرتبط است
[ترجمه ترگمان]در راستای \"اثر جبهه گیری\"، میزان کنترل بیش از حد سهامدار کنترل کننده نهایی به طور منفی با شفافیت شرکت ارتباط دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در راستای \"اثر جبهه گیری\"، میزان کنترل بیش از حد سهامدار کنترل کننده نهایی به طور منفی با شفافیت شرکت ارتباط دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The new regime also saw the entrenchment of the equestrian order (Imperial period )as the empire's second estate.
[ترجمه گوگل]رژیم جدید همچنین استقرار نظم سوارکاری (دوره امپراتوری) را به عنوان دومین امپراتوری می دید
[ترجمه ترگمان]رژیم جدید همچنین شاهد جبهه گیری در دوره امپراطوری (دوره امپراطوری)به عنوان دومین ملک امپراطوری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رژیم جدید همچنین شاهد جبهه گیری در دوره امپراطوری (دوره امپراطوری)به عنوان دومین ملک امپراطوری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The paper tests the hypotheses of managerial entrenchment and managerial abilities based on diversifying entry of listed companies in China.
[ترجمه گوگل]این مقاله فرضیههای استحکام مدیریتی و تواناییهای مدیریتی را بر اساس متنوعسازی ورود شرکتهای فهرستشده در چین آزمایش میکند
[ترجمه ترگمان]این مقاله فرضیات جبهه گیری مدیریتی و توانایی های مدیریتی را براساس تنوع بخشیدن به ورود شرکت های پذیرفته شده در چین مورد آزمایش قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این مقاله فرضیات جبهه گیری مدیریتی و توانایی های مدیریتی را براساس تنوع بخشیدن به ورود شرکت های پذیرفته شده در چین مورد آزمایش قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. There has been a shift in opinion on the issue after a decade of entrenchment.
[ترجمه گوگل]پس از یک دهه ریشهداری، دیدگاهها در مورد این موضوع تغییر کرده است
[ترجمه ترگمان]پس از یک دهه فعالیت، تغییر عقیده در مورد این مساله وجود داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پس از یک دهه فعالیت، تغییر عقیده در مورد این مساله وجود داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. As the banks were rather steep the defenders spent several days cutting entrenchments and embrasures in expectation of battle.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که کرانه ها نسبتاً شیب دار بودند، مدافعان چندین روز را صرف بریدن سنگرها و پناهگاه ها کردند تا در انتظار نبرد باشند
[ترجمه ترگمان]از آنجا که بانک ها به حدی پرشیب بودند، مدافعان چندین روز پشت سنگرها و embrasures را در انتظار جنگ گذرانده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از آنجا که بانک ها به حدی پرشیب بودند، مدافعان چندین روز پشت سنگرها و embrasures را در انتظار جنگ گذرانده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Jean Valjean with some difficulty, but without relaxing his hold for a single instant, made Javert, pinioned as he was, scale the little entrenchment in the Mondetour lane.
[ترجمه گوگل]ژان والژان با اندکی سختی، اما بدون اینکه لحظهای آرام بگیرد، ژاور را مجبور کرد که همان طور که بود، از سنگر کوچک در خط موندتور بالا برود
[ترجمه ترگمان]ژان وال ژان با زحمت بسیار، اما بی آنکه یک لحظه آرامش خود را حفظ کند، ژاور را که بسته بود، از سنگر کوچک کوچه مونده تور بالا برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ژان وال ژان با زحمت بسیار، اما بی آنکه یک لحظه آرامش خود را حفظ کند، ژاور را که بسته بود، از سنگر کوچک کوچه مونده تور بالا برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید