1. entrenched commercial interests
علایق بازرگانی دارای ریشه های عمیق
2. the soldiers entrenched and awaited the enemy
سربازان سنگر گرفتند و به انتظار دشمن نشستند.
3. his government is now firmly entrenched and it would be difficult to overthrow it
دولت او اکنون سخت استقرار یافته است و بر انداختن آن مشکل خواهد بود.
4. Television seems to be firmly entrenched as the number one medium for national advertising.
[ترجمه گوگل]به نظر میرسد تلویزیون بهعنوان رسانه شماره یک برای تبلیغات ملی کاملاً جا افتاده است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که تلویزیون به عنوان شماره یک رسانه برای تبلیغات ملی محکم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که تلویزیون به عنوان شماره یک رسانه برای تبلیغات ملی محکم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Our soldiers have entrenched themselves behind the battle lines.
[ترجمه گوگل]سربازان ما در پشت خطوط نبرد سنگر گرفته اند
[ترجمه ترگمان]سربازان ما خود را در پشت خطوط نبرد پنهان کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سربازان ما خود را در پشت خطوط نبرد پنهان کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The troops were entrenched near the mountains.
[ترجمه گوگل]نیروها در نزدیکی کوهها مستقر شده بودند
[ترجمه ترگمان]سربازان در نزدیکی کوه ها سنگر گرفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سربازان در نزدیکی کوه ها سنگر گرفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The enemy were strongly entrenched on the other side of the river.
[ترجمه گوگل]دشمن به شدت در آن طرف رودخانه مستقر شده بود
[ترجمه ترگمان]دشمن در طرف دیگر رودخانه موضع گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دشمن در طرف دیگر رودخانه موضع گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The Nationalists entrenched their power further by adding six seats to the Parliament.
[ترجمه گوگل]ملی گراها با افزودن شش کرسی به پارلمان، قدرت خود را بیشتر تقویت کردند
[ترجمه ترگمان]میهن پرستان با افزودن شش کرسی به پارلمان، قدرت خود را افزایش دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]میهن پرستان با افزودن شش کرسی به پارلمان، قدرت خود را افزایش دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The organization was often criticized for being too entrenched in its views.
[ترجمه گوگل]این سازمان اغلب به دلیل تثبیت بیش از حد دیدگاه های خود مورد انتقاد قرار می گرفت
[ترجمه ترگمان]این سازمان اغلب بخاطر اینکه بیش از حد در دیدگاه های خود سنگربندی شده است مورد انتقاد قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این سازمان اغلب بخاطر اینکه بیش از حد در دیدگاه های خود سنگربندی شده است مورد انتقاد قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. She is entrenched in her right-wing views.
[ترجمه گوگل]او در دیدگاه های راست گرای خود ریشه دوانده است
[ترجمه ترگمان]او به دیدگاه های جناح راست خود پایبند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او به دیدگاه های جناح راست خود پایبند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Our soldiers were strongly entrenched on the river bank.
[ترجمه گوگل]سربازان ما به شدت در ساحل رودخانه مستقر شده بودند
[ترجمه ترگمان]سربازان ما در ساحل رودخانه موضع گرفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سربازان ما در ساحل رودخانه موضع گرفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. This idea had firmly entrenched itself in his consciousness.
[ترجمه گوگل]این ایده به شدت در آگاهی او جا افتاده بود
[ترجمه ترگمان]این فکر در ضمیر ناخودآگاهش سنگینی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این فکر در ضمیر ناخودآگاهش سنگینی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Sexism is deeply entrenched in our society.
[ترجمه گوگل]جنسیت گرایی عمیقاً در جامعه ما جا افتاده است
[ترجمه ترگمان]Sexism عمیقا در جامعه ما سنگر گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Sexism عمیقا در جامعه ما سنگر گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The Kabir syndrome is certainly well entrenched in those who manipulate decision making and petrodollars.
[ترجمه گوگل]سندرم کبیر مطمئناً در بین کسانی که تصمیمگیری و دلارهای نفتی را دستکاری میکنند، ریشهدار است
[ترجمه ترگمان]این سندروم بزرگ قطعا در کسانی که تصمیم گیری و تصمیم گیری را دستکاری می کنند، به خوبی تثبیت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این سندروم بزرگ قطعا در کسانی که تصمیم گیری و تصمیم گیری را دستکاری می کنند، به خوبی تثبیت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید