entreat

/enˈtriːt//ɪnˈtriːt/

معنی: لابه کردن، استدعاء کردن، درخواست کردن التماس کردن
معانی دیگر: تمنا کردن، استدعا کردن، یوبیدن، یوزیدن، بیش خواهش کردن، التماس کردن، (قدیمی) رفتار کردن (نسبت به کسی)، درخواست کردن از التماس کردن، به لابه کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: entreats, entreating, entreated
(1) تعریف: to beg (someone) for something, or to do something.
مترادف: adjure, beg, beseech, implore
مشابه: ask, crave, cry, importune, invoke, petition, request, supplicate

- I entreated him not to reveal my secret.
[ترجمه گوگل] از او خواهش کردم که راز مرا فاش نکند
[ترجمه ترگمان] از او خواهش کردم که رازم را فاش نکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to ask someone urgently or emotionally for.
مترادف: beseech, crave, implore
مشابه: beg, cry, importune, invoke, petition, pray, request, supplicate, urge

- The messenger entreated silence so he could make his announcement.
[ترجمه گوگل] پیام رسان التماس کرد که سکوت کند تا بتواند اعلامیه خود را اعلام کند
[ترجمه ترگمان] قاصد ساکت شد تا این خبر را به او بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: entreatingly (adv.), entreatment (n.)
• : تعریف: to ask someone for something urgently or emotionally.
مترادف: appeal, beg, implore, plead
مشابه: ask, beseech, importune, petition, pray, press, sue, supplicate

- I will speak with the warden and entreat on your behalf.
[ترجمه گوگل] من با سرپرست صحبت خواهم کرد و از طرف شما التماس خواهم کرد
[ترجمه ترگمان] من با سرپرست صحبت می کنم و از طرف شما خواهش می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. However much you may entreat him, you will get little or nothing.
[ترجمه گوگل]هر چقدر هم که از او التماس کنید، کم یا چیزی به دست نمی آورید
[ترجمه ترگمان]هر قدر هم که به او التماس کنی، کم تر یا کم تر خواهی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I entreat this favour of you.
[ترجمه گوگل]من این لطف را به شما التماس می کنم
[ترجمه ترگمان]از این لطف شما خواهش می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Please don't go, I entreat you.
[ترجمه گوگل]لطفا نرو، ازت التماس میکنم
[ترجمه ترگمان]خواهش می کنم نرو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I entreat you to show mercy.
[ترجمه گوگل]از شما می خواهم که رحم کنید
[ترجمه ترگمان]از تو خواهش می کنم که به من رحم کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She was not accustomed to entreat.
[ترجمه گوگل]او عادت به التماس نداشت
[ترجمه ترگمان]به التماس عادت نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She shouldn't entreat her elder like that.
[ترجمه گوگل]او نباید از بزرگترش اینطور التماس کند
[ترجمه ترگمان]او نباید از زو سیما چنین خواهش کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I earnestly entreat that we don't get caught out again.
[ترجمه گوگل]من صمیمانه التماس می کنم که دیگر گرفتار نشویم
[ترجمه ترگمان]صادقانه از او خواهش می کنم که دیگر ما را دستگیر نکنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Please help me, I entreat you.
[ترجمه گوگل]لطفا کمکم کنید، از شما خواهش می کنم
[ترجمه ترگمان]خواهش می کنم کم کم کنید، از شما خواهش می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. May I entreat a favour of you ?
[ترجمه گوگل]آیا می توانم از شما خواهش کنم؟
[ترجمه ترگمان]می شود از شما خواهش کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. May I entreat a little favour of you?
[ترجمه گوگل]می توانم کمی از شما التماس کنم؟
[ترجمه ترگمان]می شود کمی از شما خواهش کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. And he beseeched me to entreat your Majesties To hear and see the matter.
[ترجمه گوگل]و از من التماس کرد که اعلیحضرت را بشنوند و ببینند
[ترجمه ترگمان]و از من خواست که از شما خواهش کنم که از شما خواهش کنم که این موضوع را بشنوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. His mother has no alternative, be forced to entreat Aidegan to help.
[ترجمه گوگل]مادرش چاره ای ندارد، مجبور شود از آیدگان درخواست کمک کند
[ترجمه ترگمان]مادرش هیچ جایگزینی ندارد، مجبور است از Aidegan بخواهد که به او کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. One, deaf person encounter dumb person, entreat him intentionally to sing on one.
[ترجمه گوگل]یک ناشنوا با شخص گنگ برخورد می کند، از او عمداً التماس می کند که روی یکی بخواند
[ترجمه ترگمان]یک شخص کر با یک آدم احمق از او خواهش کند که عمدا با یکی از آن ها آواز بخواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I entreat this favor of you.
[ترجمه گوگل]من این لطف را به شما التماس می کنم
[ترجمه ترگمان]من از این لطف شما خواهش می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He beseeched me to entreat your Majesties to hear and see the matter.
[ترجمه گوگل]او از من التماس کرد که اعلیحضرت را بشنوند و ببینند
[ترجمه ترگمان]او از من خواست که از شما خواهش کنم که از شما خواهش کنم که این موضوع را بشنوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لابه کردن (فعل)
adjure, plead, entreat

استدعاء کردن (فعل)
entreat, beseech, beg, invocate, invoke, supplicate

درخواست کردن التماس کردن (فعل)
entreat

انگلیسی به انگلیسی

• intreat, plead, implore, beg
if you entreat someone to do something, you ask them very humbly and seriously to do it; a formal word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : entreat
✅️ اسم ( noun ) : entreaty
✅️ صفت ( adjective ) : entreating
✅️ قید ( adverb ) : entreatingly
خواهش کردن
( با درماندگی ) درخواست کردن
التماس کردن ( شدت کمتر نسبت به beg )
to entreat sb
التماس کسی را کردن

بپرس