entrainment
تخصصی
[آب و خاک] در بر گرفتن و انتقال، وارد شدن
پیشنهاد کاربران
کلمه **"entrainment"** یک اسم در زبان انگلیسی است و معانی مختلفی دارد که بسته به زمینه استفاده می تواند متفاوت باشد. در اینجا به بررسی معانی و کاربردهای آن می پردازیم:
- - -
### **1. معنی اصلی:**
... [مشاهده متن کامل]
- **همگام سازی** یا **هماهنگی**:
به فرآیندی اشاره دارد که در آن دو یا چند سیستم یا پدیده به طور همزمان یا هماهنگ عمل می کنند. این مفهوم در زمینه های مختلفی مانند فیزیک، زیست شناسی، و روانشناسی استفاده می شود.
- مثال:
- The **entrainment** of circadian rhythms to light and dark cycles is essential for maintaining a healthy sleep schedule.
( همگام سازی ریتم های شبانه روزی با چرخه های نور و تاریکی برای حفظ برنامه خواب سالم ضروری است. )
- - -
### **2. معانی دیگر:**
- **در فیزیک و مهندسی:**
به فرآیندی اشاره دارد که در آن یک سیال ( مانند گاز یا مایع ) توسط جریان دیگری جذب یا حمل می شود.
- مثال:
- The **entrainment** of air into the water jet increases the efficiency of the cleaning process.
( جذب هوا به داخل جت آب باعث افزایش کارایی فرآیند تمیز کردن می شود. )
- **در موسیقی و روانشناسی:**
به فرآیندی اشاره دارد که در آن ریتم های بدن ( مانند ضربان قلب یا تنفس ) با ریتم های خارجی ( مانند موسیقی ) هماهنگ می شوند.
- مثال:
- The **entrainment** of brainwaves to rhythmic music can induce a state of relaxation.
( همگام سازی امواج مغزی با موسیقی ریتمیک می تواند حالت آرامش را ایجاد کند. )
- - -
### **3. ریشه شناسی:**
- از کلمه فرانسوی **"entra�nement"** گرفته شده است که به معنای **"جذب کردن"** یا **"هماهنگ کردن"** است.
- این کلمه از فعل **"entrainer"** مشتق شده است که به معنای **"به همراه کشیدن"** یا **"هماهنگ کردن"** است.
- - -
### **4. مثال های کاربردی:**
- The **entrainment** of sleep patterns to external cues like light and temperature is crucial for maintaining circadian rhythms.
( همگام سازی الگوهای خواب با نشانه های خارجی مانند نور و دما برای حفظ ریتم های شبانه روزی ضروری است. )
- In fluid dynamics, **entrainment** refers to the process by which one fluid is drawn into the flow of another.
( در دینامیک سیالات، همگام سازی به فرآیندی اشاره دارد که در آن یک سیال به جریان سیال دیگری کشیده می شود. )
- The **entrainment** of brain activity to auditory stimuli is a key area of research in neuroscience.
( همگام سازی فعالیت مغز با محرک های شنیداری یک حوزه کلیدی تحقیقات در علوم اعصاب است. )
- - -
### **تفاوت با کلمات مشابه:**
- **Entrainment** بیشتر بر **همگام سازی** یا **هماهنگی** تأکید دارد.
- **Synchronization** به معنای **همزمانی** است و می تواند برای هر نوع هماهنگی زمانی استفاده شود.
- **Harmonization** به معنای **هماهنگ سازی** است و بیشتر برای ایجاد هماهنگی در موسیقی یا روابط استفاده می شود.
- - -
### **1. معنی اصلی:**
... [مشاهده متن کامل]
- **همگام سازی** یا **هماهنگی**:
به فرآیندی اشاره دارد که در آن دو یا چند سیستم یا پدیده به طور همزمان یا هماهنگ عمل می کنند. این مفهوم در زمینه های مختلفی مانند فیزیک، زیست شناسی، و روانشناسی استفاده می شود.
- مثال:
( همگام سازی ریتم های شبانه روزی با چرخه های نور و تاریکی برای حفظ برنامه خواب سالم ضروری است. )
- - -
### **2. معانی دیگر:**
- **در فیزیک و مهندسی:**
به فرآیندی اشاره دارد که در آن یک سیال ( مانند گاز یا مایع ) توسط جریان دیگری جذب یا حمل می شود.
- مثال:
( جذب هوا به داخل جت آب باعث افزایش کارایی فرآیند تمیز کردن می شود. )
- **در موسیقی و روانشناسی:**
به فرآیندی اشاره دارد که در آن ریتم های بدن ( مانند ضربان قلب یا تنفس ) با ریتم های خارجی ( مانند موسیقی ) هماهنگ می شوند.
- مثال:
( همگام سازی امواج مغزی با موسیقی ریتمیک می تواند حالت آرامش را ایجاد کند. )
- - -
### **3. ریشه شناسی:**
- از کلمه فرانسوی **"entra�nement"** گرفته شده است که به معنای **"جذب کردن"** یا **"هماهنگ کردن"** است.
- این کلمه از فعل **"entrainer"** مشتق شده است که به معنای **"به همراه کشیدن"** یا **"هماهنگ کردن"** است.
- - -
### **4. مثال های کاربردی:**
( همگام سازی الگوهای خواب با نشانه های خارجی مانند نور و دما برای حفظ ریتم های شبانه روزی ضروری است. )
( در دینامیک سیالات، همگام سازی به فرآیندی اشاره دارد که در آن یک سیال به جریان سیال دیگری کشیده می شود. )
( همگام سازی فعالیت مغز با محرک های شنیداری یک حوزه کلیدی تحقیقات در علوم اعصاب است. )
- - -
### **تفاوت با کلمات مشابه:**
- **Entrainment** بیشتر بر **همگام سازی** یا **هماهنگی** تأکید دارد.
- **Synchronization** به معنای **همزمانی** است و می تواند برای هر نوع هماهنگی زمانی استفاده شود.
- **Harmonization** به معنای **هماهنگ سازی** است و بیشتر برای ایجاد هماهنگی در موسیقی یا روابط استفاده می شود.
درآمیزی
بازسازی - تنظیم
همراه شدگی
ایجاد حباب
همگام سازی
به همراه آب وارد شدن ( مثل ذرات جامد یا گاز )
entrainment ( مهندسی شیمی )
واژه مصوب: همراه بَری
تعریف: فرایندی که در آن مایع چنان به شدت می جوشد که قطره های مایع همراه با بخار آب از آن خارج می شود
واژه مصوب: همراه بَری
تعریف: فرایندی که در آن مایع چنان به شدت می جوشد که قطره های مایع همراه با بخار آب از آن خارج می شود
ماندگی
حمل
حامل
تقلید
دنباله روی
وارد شدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)