1. Its emergence from entombment as a chrysalis may have inspired ideas about human resurrection.
[ترجمه گوگل]ظهور آن از دفن به عنوان گل داودی ممکن است الهام بخش ایده هایی در مورد رستاخیز انسان باشد
[ترجمه ترگمان]ظهور آن از entombment به عنوان a ممکن است موجب ایجاد ایده هایی درباره resurrection بشر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ظهور آن از entombment به عنوان a ممکن است موجب ایجاد ایده هایی درباره resurrection بشر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He was the first pharaoh to receive such entombment in more than 500 years.
[ترجمه گوگل]او اولین فرعونی بود که در بیش از 500 سال چنین دفن شد
[ترجمه ترگمان]او اولین فرعون بود که چنین entombment را در بیش از ۵۰۰ سال دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او اولین فرعون بود که چنین entombment را در بیش از ۵۰۰ سال دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Indeed, the rapid entombment may have preserved some of the skin itself, on top of the boy's skull and on the woman's jaw near the chin—something never before seen in a hominin fossil.
[ترجمه گوگل]در واقع، دفن سریع ممکن است مقداری از پوست خود را، بالای جمجمه پسر و روی فک زن نزدیک چانه حفظ کرده باشد - چیزی که قبلاً در فسیل هومینین دیده نشده بود
[ترجمه ترگمان]در واقع، entombment سریع بعضی از پوست خود را، روی جمجمه پسر و فک زن نزدیک چانه نگه می دارد - چیزی که قبلا هرگز در یک فسیل hominin ندیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در واقع، entombment سریع بعضی از پوست خود را، روی جمجمه پسر و فک زن نزدیک چانه نگه می دارد - چیزی که قبلا هرگز در یک فسیل hominin ندیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. John's lamp light lasted for the first few hours of his entombment and from then on he was in total darkness.
[ترجمه گوگل]نور چراغ جان تا چند ساعت اول دفن او ادامه داشت و از آن پس او در تاریکی مطلق بود
[ترجمه ترگمان]نور چراغی جان تا چند ساعت قبل دوام یافت و از آن پس در تاریکی مطلق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نور چراغی جان تا چند ساعت قبل دوام یافت و از آن پس در تاریکی مطلق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Then he, too, requires a brief respite from corporeal entombment.
[ترجمه گوگل]سپس او نیز به مهلت کوتاهی از دفن جسمانی نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]سپس او نیز به استراحت کوتاهی از entombment جسمانی نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سپس او نیز به استراحت کوتاهی از entombment جسمانی نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. There are even a few secular historians who believe that Jesus' body was eaten by dogs, and that his acolytes fabricated the story of a reverential entombment as a sort of coping mechanism.
[ترجمه گوگل]حتی تعداد کمی از مورخان سکولار هستند که معتقدند جسد عیسی توسط سگ ها خورده شده است، و یاران او داستان یک دفن شرافتمندانه را به عنوان نوعی مکانیسم مقابله ساخته اند
[ترجمه ترگمان]حتی برخی از مورخان سکولار نیز وجود دارند که بر این باورند که بدن عیسی توسط سگ ها خورده شده است، و مریدهای او داستان یک جامعه آمیخته به احترام را به عنوان یک نوع مکانیسم مقابله ای ساخته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حتی برخی از مورخان سکولار نیز وجود دارند که بر این باورند که بدن عیسی توسط سگ ها خورده شده است، و مریدهای او داستان یک جامعه آمیخته به احترام را به عنوان یک نوع مکانیسم مقابله ای ساخته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Since 1633 the Imperial Crypt in Vienna has been the principal place of entombment for the Habsburg dynasty, hereditary Emperors of the Holy Roman Empire, and their descendants.
[ترجمه گوگل]از سال 1633 سرداب امپراتوری در وین محل اصلی دفن خاندان هابسبورگ، امپراتورهای موروثی امپراتوری مقدس روم و فرزندان آنها بوده است
[ترجمه ترگمان]از آنجا ۱۶۳۳ امپراتوری روم در وین جایگاه اصلی of برای سلسله Habsburg، امپراطوران موروثی امپراطوری مقدس روم، و نوادگان آن ها بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از آنجا ۱۶۳۳ امپراتوری روم در وین جایگاه اصلی of برای سلسله Habsburg، امپراطوران موروثی امپراطوری مقدس روم، و نوادگان آن ها بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Mausoleum: Large, impressive tomb, especially a stone building with places for entombment of the dead aboveground.
[ترجمه گوگل]مقبره: مقبره بزرگ و چشمگیر به ویژه ساختمانی سنگی با مکان هایی برای دفن مردگان در بالای زمین
[ترجمه ترگمان]آرامگاه بزرگ و با ابهت، به خصوص یک ساختمان سنگی با مکان هایی برای entombment مردگان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آرامگاه بزرگ و با ابهت، به خصوص یک ساختمان سنگی با مکان هایی برای entombment مردگان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Mausoleum: Large, impressive tomb, especially a stone Building with places for entombment of the dead aboveground.
[ترجمه گوگل]مقبره: مقبره بزرگ و چشمگیر، به ویژه ساختمانی سنگی با مکان هایی برای دفن مردگان در بالای زمین
[ترجمه ترگمان]آرامگاه بزرگ و با ابهت، به خصوص یک ساختمان سنگی با مکان هایی برای entombment مردگان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آرامگاه بزرگ و با ابهت، به خصوص یک ساختمان سنگی با مکان هایی برای entombment مردگان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Pythagoras believed the souls of poets passed into swans, a fitting entombment that turns the tattered phrase "poetry in motion" into a truly lyrical trope.
[ترجمه گوگل]فیثاغورث معتقد بود که روح شاعران به قوها تبدیل می شود، آرامگاهی مناسب که عبارت پاره پاره شده "شعر در حرکت" را به یک ترانه واقعاً غنایی تبدیل می کند
[ترجمه ترگمان]فیثاغورس عقیده داشت که روح شاعران به قو رسیده، entombment برازنده که عبارت \"شعر در حرکت\" را به یک trope واقعا غنایی مبدل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فیثاغورس عقیده داشت که روح شاعران به قو رسیده، entombment برازنده که عبارت \"شعر در حرکت\" را به یک trope واقعا غنایی مبدل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید