enthuse

/enˈθuːz//ɪnˈθjuːz/

شوق و ذوق نشان دادن، اشتیاق بروز دادن، شورنمایی کردن، سر ذوق آوردن، به شوق آوردن، (عامیانه)، احساسات رابرانگیختن، غیرت کسی رابخوش اوردن، جسورومتهور ساختن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: enthuses, enthusing, enthused
• : تعریف: to cause enthusiasm in.
مشابه: intoxicate

جمله های نمونه

1. the singer delays (in order) to enthuse the audience
تاخیر خواننده برای مشتاق کردن حضار است.

2. I want my colleagues to continue to enthuse about the job and teach effectively.
[ترجمه گوگل]من از همکارانم می خواهم که همچنان در مورد کار مشتاق باشند و به طور مؤثر تدریس کنند
[ترجمه ترگمان]من می خواهم همکارانم این کار را ادامه دهند و به طور موثر تدریس کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A good retailer will enthuse about his stock and tempt you to try new foods.
[ترجمه گوگل]یک خرده فروش خوب در مورد سهام خود مشتاق است و شما را وسوسه می کند که غذاهای جدید را امتحان کنید
[ترجمه ترگمان]یک خرده فروش خوب در مورد سهام خود صحبت می کند و شما را وسوسه می کند تا غذاهای جدید را امتحان کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Soho, meanwhile, enthuse and make me feel like a miserable old fart.
[ترجمه گوگل]در همین حال، سوهو به من شور می‌زند و باعث می‌شود احساس کنم که یک گوز قدیمی بدبخت هستم
[ترجمه ترگمان]در این میان سوهو و در عین حال مرا مانند یک گوز پیر احساس می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Does your spouse still stimulate and enthuse you?
[ترجمه گوگل]آیا همسرتان هنوز هم شما را تحریک می کند و به شما اشتیاق می دهد؟
[ترجمه ترگمان]آیا همسر شما هنوز هم شما را تحریک و تحریک می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The best Rather could do was enthuse about shadowy figures in crowds who might or might not be somebody guilty of something.
[ترجمه گوگل]بهترین کاری که بیشتر می‌توانست انجام دهد این بود که در مورد چهره‌های سایه‌ای در میان جمعیت که ممکن است کسی در کاری مقصر باشند یا نباشند، اشتیاق داشته باشد
[ترجمه ترگمان]بهترین کاری که می توانست بکند این بود که درباره چهره های سایه ای در جمعیتی صحبت کند که ممکن بود کسی را به خاطر چیزی گناهکار نداند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Although Leonardo has attempted to enthuse his players further, he understands the task in hand involves a major push, as well as a degree of perfection from now until the end of term.
[ترجمه گوگل]اگرچه لئوناردو تلاش کرده است بازیکنانش را بیشتر به وجد بیاورد، اما او می‌داند که وظیفه‌ای که در دست دارد شامل یک فشار بزرگ و همچنین درجه‌ای از کمال از هم اکنون تا پایان دوره است
[ترجمه ترگمان]اگر چه لئوناردو تلاش کرده است که بازیکنان خود را بیشتر تحت تاثیر قرار دهد، او درک می کند که کار در دست شامل یک فشار بزرگ و نیز درجه کمال از هم اکنون تا پایان ترم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He did not enthuse over the purchases.
[ترجمه گوگل]او مشتاق خریدها نبود
[ترجمه ترگمان]او خرید را انجام نداده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It's hard not to enthuse after this first episode of Alan Wake.
[ترجمه گوگل]سخت است که بعد از اولین قسمت از Alan Wake مشتاق نباشیم
[ترجمه ترگمان]خیلی سخته که بعد از این قسمت اول، الن بیدار بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And you'll likely get an enthuse sciatic reply from your new friend .
[ترجمه گوگل]و احتمالاً یک پاسخ سیاتیک مشتاقانه از دوست جدید خود دریافت خواهید کرد
[ترجمه ترگمان]و به احتمال زیاد جواب reply enthuse از دوست جدیدتون به دست میارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I've repeatedly tried to enthuse him about commercial possibilities, but he scoffs and sends me chases.
[ترجمه گوگل]من بارها سعی کردم او را در مورد احتمالات تجاری مشتاق کنم، اما او مسخره می کند و مرا تعقیب می کند
[ترجمه ترگمان]چندین بار سعی کردم راجع به امکانات تجاری با او حرف بزنم، اما او مرا دنبال کرد و دنبال نخود سیاه فرستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Vivian and Wilson, on the other hand, seldom enthuse over their adopted home; half the time, they barely notice it's there.
[ترجمه گوگل]ویویان و ویلسون، از سوی دیگر، به ندرت مشتاق خانه فرزندخوانده خود می شوند نیمی از زمان، آنها به سختی متوجه وجود آن می شوند
[ترجمه ترگمان]از طرف دیگر ویویان و ویلسون به ندرت به خانه their می رفتند و نصف این مدت به ندرت متوجه آن می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Enthuse everybody in your company to "Think Customer".
[ترجمه گوگل]همه افراد شرکت خود را به "مشتری فکر کنید" تشویق کنید
[ترجمه ترگمان]\"به مشتری فکر کنید\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I'm not enthuse over my job any more than before.
[ترجمه گوگل]من بیش از قبل مشتاق کارم نیستم
[ترجمه ترگمان]من بیشتر از قبل از شغلم خسته نشدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Enthuse . Show enthusiasm openly! Rotary should be fun.
[ترجمه گوگل]مشتاق اشتیاق خود را آشکارا نشان دهید! روتاری باید سرگرم کننده باشد
[ترجمه ترگمان]enthuse نشان دادن شور و شوق آشکار! روتاری باید سرگرم کننده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• express enthusiasm or excitement
if you enthuse over something, you say excitedly how wonderful or pleasing it is.

پیشنهاد کاربران

تومه کنین enthuse به معنی "مشتاق کردن" بدون حرف اضافه میاد ولی در معنای "با اشتیاق گفتن" به صورت enthuse over نوشته میشه
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : enthuse
✅️ اسم ( noun ) : enthusiasm / enthusiast
✅️ صفت ( adjective ) : enthusiastic
✅️ قید ( adverb ) : enthusiastically
با هیجان صحبت کردن I
هیجان زده کردن T
🔴Enthuse : ( فعل ) با اشتیاق گفتن - با شادی و هیجان نشان دادن یا گفتن - کسی را مستاق و علاقمند کردن
🔴Enthusiast : ( اسم ) شیفته - مشتاق - علاقمند
🔴Enthusiasm : ( اسم ) اشتیاق - علاقمندی - شوق و ذوق - هواخواهی و هوادارای - وجد - الهام
...
[مشاهده متن کامل]

🔴Enthusiastically : ( قید ) مشتاقانه
🔴Enthused : ( صفت ) ( گذشته و قسمت سوم ) مشتاق - علاقه مند - پراشتیاق - پرشور - پرذوق
🔴Enthusiastic : ( صفت ) اینم مثل Enthused معنا میشه. بهترین ترجمه برای این دو کلمه، �پرشور� هست

To talk about something in an interested way
شوق و ذوق نشان دادن

بپرس