enthral

/enˈθrɒl//ɪnˈθrɔːl/

معنی: اسیر کردن، شیفته کردن، بنده کردن، بغلامی دراوردن، مفتون ساختن
معانی دیگر: enthrall : بنده کردن

جمله های نمونه

1. The baseball game completely enthralled the crowd.
[ترجمه گوگل]بازی بیسبال جمعیت را کاملا مجذوب خود کرد
[ترجمه ترگمان]بازی بیسبال به طور کامل مردم را شیفته خود کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The passengers were enthralled by the scenery.
[ترجمه گوگل]مسافران مجذوب مناظر آن شدند
[ترجمه ترگمان]مسافران شیفته صحنه بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They were enthralled with the play.
[ترجمه گوگل]آنها مجذوب این بازی شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها شیفته نمایش بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She kept her audience enthralled throughout her twenty - minute performance.
[ترجمه گوگل]او تماشاگرانش را در طول اجرای بیست دقیقه‌ای خود مجذوب خود نگه داشت
[ترجمه ترگمان]او حضار را شیفته عملکرد بیست دقیقه خود نگه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The audiences were enthralled with her singing and dancing.
[ترجمه گوگل]تماشاگران با آواز و رقص او به وجد آمدند
[ترجمه ترگمان]حضار شیفته آواز و رقص او بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The child watched, enthralled by the bright moving images.
[ترجمه گوگل]کودک تماشا می کرد، مجذوب تصاویر متحرک روشن
[ترجمه ترگمان]کودک مسحور تصاویر متحرک مسحور کننده آن نگاه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This book will enthral readers of all ages.
[ترجمه گوگل]این کتاب خوانندگان در هر سنی را مجذوب خود خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]این کتاب خوانندگان تمام اعصار خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They listened enthralled to what he was saying.
[ترجمه گوگل]آنها با شوق به آنچه او می گفت گوش می دادند
[ترجمه ترگمان]آن ها مجذوب آنچه می گفت گوش می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The audience was enthralled for two hours by a sparkling, dramatic performance.
[ترجمه گوگل]تماشاگران به مدت دو ساعت با اجرای درخشان و دراماتیک مجذوب شدند
[ترجمه ترگمان]تماشاگران بیش از دو ساعت توسط نمایشی پر زرق و برق و نمایشی مسحور کننده شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The children listened enthralled as the storyteller unfolded her tale.
[ترجمه گوگل]وقتی قصه گو داستانش را باز می کرد، بچه ها با شوق گوش می دادند
[ترجمه ترگمان]بچه ها با شیفتگی به داستان داستان خود گوش می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I found your book absolutely enthralling!
[ترجمه گوگل]من کتاب شما را کاملاً جذاب یافتم!
[ترجمه ترگمان]! من کتاب تو رو کاملا \"enthralling\" پیدا کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The fans sat enthralled in the darkened cinema.
[ترجمه گوگل]هواداران شیفته سینمای تاریک نشسته بودند
[ترجمه ترگمان]طرفداران شیفته سینمای تاریک شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The boy was enthralled by the stories of adventure.
[ترجمه گوگل]پسر مجذوب داستان های ماجراجویی شد
[ترجمه ترگمان]پسر شیفته داستان ماجرا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Three decades on and he's still enthralled - he almost falls blubbering at John Lee's feet.
[ترجمه گوگل]سه دهه پس از آن و او هنوز مجذوب خود است - او تقریباً زیر پای جان لی می افتد
[ترجمه ترگمان]سه دهه بعد او هنوز شیفته است - تقریبا به پای جان لی می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. But most enthralling was her attraction to two people for whom she wrote her most ardent poems.
[ترجمه گوگل]اما جذاب‌ترین علاقه‌اش به دو نفر بود که پرشورترین شعرهایش را برای آنها سروده بود
[ترجمه ترگمان]اما بیش از همه جلب توجه او به دو نفر بود که او اغلب اشعار عاشقانه خود را برای او می نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اسیر کردن (فعل)
capture, captivate, enthrall, enthral

شیفته کردن (فعل)
enamor, enamour, enthrall, enthral

بنده کردن (فعل)
thrall, enthrall, enthral, enslave

بغلامی دراوردن (فعل)
enthrall, enthral

مفتون ساختن (فعل)
spellbind, enthrall, enthral

انگلیسی به انگلیسی

• to enthral someone means to hold their attention and interest completely.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : enthrall ( enthral )
✅️ اسم ( noun ) : thrall / enthrallment ( enthralment )
✅️ صفت ( adjective ) : enthralling
✅️ قید ( adverb ) : enthrallingly

بپرس