1. The government agreed to enter into negotiations.
[ترجمه گوگل]دولت موافقت کرد که وارد مذاکره شود
[ترجمه ترگمان]دولت موافقت کرد که وارد مذاکرات شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دولت موافقت کرد که وارد مذاکرات شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Only free men can negotiate; prisoners cannot enter into contracts. Your freedom and mine cannot be separated.
[ترجمه گوگل]فقط مردان آزاد می توانند مذاکره کنند زندانیان نمی توانند قرارداد ببندند آزادی تو و من قابل جدا شدن نیست
[ترجمه ترگمان]تنها مردان آزاد می توانند مذاکره کنند؛ زندانیان نمی توانند وارد قراردادها شوند آزادی تو و من را نمی توان از هم جدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تنها مردان آزاد می توانند مذاکره کنند؛ زندانیان نمی توانند وارد قراردادها شوند آزادی تو و من را نمی توان از هم جدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. We should enter into public life.
[ترجمه گوگل]ما باید وارد زندگی عمومی شویم
[ترجمه ترگمان]ما باید وارد زندگی عمومی شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما باید وارد زندگی عمومی شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. You shouldn't enter into/make a contract until you have studied its provisions carefully.
[ترجمه گوگل]تا زمانی که مفاد آن را به دقت مطالعه نکرده اید، نباید وارد یا عقد قرارداد شوید
[ترجمه ترگمان]شما نباید تا زمانی که مفاد آن را با دقت مطالعه کرده اید، وارد یک قرارداد شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شما نباید تا زمانی که مفاد آن را با دقت مطالعه کرده اید، وارد یک قرارداد شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. We are not willing to enter into open-ended discussions.
[ترجمه گوگل]ما حاضر نیستیم وارد بحث های بی پایان شویم
[ترجمه ترگمان]ما نمی خواهیم وارد بحث های آزاد شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما نمی خواهیم وارد بحث های آزاد شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Your personal feelings shouldn't enter into this at all.
[ترجمه گوگل]احساسات شخصی شما به هیچ وجه نباید وارد این موضوع شود
[ترجمه ترگمان]احساسات شخصی شما نباید وارد این موضوع شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]احساسات شخصی شما نباید وارد این موضوع شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. We will enter into the question of inherited characteristics at a future time.
[ترجمه گوگل]ما در آینده وارد بحث ویژگی های ارثی خواهیم شد
[ترجمه ترگمان]ما به سوال خصوصیات موروثی در زمان آینده وارد خواهیم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما به سوال خصوصیات موروثی در زمان آینده وارد خواهیم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He was destined from his birth to enter into the church.
[ترجمه گوگل]مقدر بود که از بدو تولد وارد کلیسا شود
[ترجمه ترگمان]مقدر بود که از بدو تولد به کلیسا وارد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مقدر بود که از بدو تولد به کلیسا وارد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Many people think that party politics should not enter into local government.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم فکر می کنند که سیاست حزبی نباید وارد حکومت محلی شود
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم فکر می کنند که سیاست حزبی نباید وارد دولت محلی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم فکر می کنند که سیاست حزبی نباید وارد دولت محلی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He did not want to enter into a semantic debate.
[ترجمه گوگل]او نمی خواست وارد بحث معنایی شود
[ترجمه ترگمان]او نمی خواست وارد یک بحث معنایی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او نمی خواست وارد یک بحث معنایی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The agreement shall enter into force upon signature.
[ترجمه گوگل]موافقتنامه پس از امضا لازم الاجرا می شود
[ترجمه ترگمان]این قرارداد به امضا خواهد رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این قرارداد به امضا خواهد رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The United States and Canada may enter into an agreement that would allow easier access to jobs across the border.
[ترجمه گوگل]ایالات متحده و کانادا ممکن است توافقنامه ای را امضا کنند که دسترسی آسان تر به مشاغل در سراسر مرز را امکان پذیر می کند
[ترجمه ترگمان]ایالات متحده و کانادا ممکن است به توافقی وارد شوند که امکان دسترسی آسان تر به مشاغل در سراسر مرز را فراهم می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ایالات متحده و کانادا ممکن است به توافقی وارد شوند که امکان دسترسی آسان تر به مشاغل در سراسر مرز را فراهم می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The Council's opinion doesn't enter into it - it's up to us to make the decision.
[ترجمه گوگل]نظر شورا وارد آن نمی شود - این به ما بستگی دارد که تصمیم بگیریم
[ترجمه ترگمان]نظر شورا به آن وارد نمی شود - به ما بستگی دارد که این تصمیم را بگیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نظر شورا به آن وارد نمی شود - به ما بستگی دارد که این تصمیم را بگیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. We are hoping to enter into discussions with leaders of the prison service.
[ترجمه گوگل]ما امیدواریم که با رهبران خدمات زندان وارد بحث شویم
[ترجمه ترگمان]ما امیدواریم که با رهبران خدمات زندان به گفتگو بپردازیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما امیدواریم که با رهبران خدمات زندان به گفتگو بپردازیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید