1. The greater ornamentation, however, is reserved for entablature.
[ترجمه گوگل]با این حال، تزیینات بیشتر برای گلدسته محفوظ است
[ترجمه ترگمان]با این حال زیور آلات بیشتری برای entablature رزرو شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. A plain or decorated horizontal part of an entablature between the architrave and cornice.
[ترجمه گوگل]قسمت افقی ساده یا تزیین شده گلدسته بین آرشیترو و قرنیز
[ترجمه ترگمان]یک قسمت افقی و یا تزیین شده به طور افقی تزیین شده بین architrave و cornice است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. A plain or decorated horizontal part of entablature between the architrave and cornice.
[ترجمه گوگل]قسمت افقی ساده یا تزئین شده از گلدسته بین آرشیترو و قرنیز
[ترجمه ترگمان]یک قسمت افقی و یا تزیین شده به طور افقی تزیین شده بین the و cornice
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Entablature: Assemblage of horizontal moldings and Bands supported by the columns of Classical Buildings.
[ترجمه گوگل]Entablature: مجموعه ای از قالب های افقی و نوارهای پشتیبانی شده توسط ستون های ساختمان های کلاسیک
[ترجمه ترگمان]entablature: Assemblage از moldings افقی و باندها تحت حمایت ستون های ساختمان های کلاسیک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Its portico of six Corinthian columns exists, as does the finely sculptured frieze of its entablature.
[ترجمه گوگل]رواق آن متشکل از شش ستون قرنتی، و همچنین دیوارهای با مجسمهسازی ظرافت در میناسی آن وجود دارد
[ترجمه ترگمان]رواق آن با شش ستون قرنتیان وجود دارد که the sculptured finely آن را می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The character and proportions of the orders changed: columns were slenderer, taller and spaced further apart and entablatures became narrower.
[ترجمه گوگل]خصلت و تناسب ردیفها تغییر کرد: ستونها باریکتر، بلندتر و با فاصله بیشتری از هم فاصله داشتند و میخها باریکتر شدند
[ترجمه ترگمان]خصوصیات و نسبت های سفارشات تغییر کرد: ستون ها slenderer، بلندتر و دورتر از هم قرار گرفتند و entablatures باریک تر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The plinths below the columns, the arch spandrels, friezes and entablatures were enriched with carved ornament and sculpture.
[ترجمه گوگل]ازارههای زیر ستونها، اسپندلهای طاق، فریزها و گلدستهها با تزیینات و مجسمههای حجاری شده غنیشده بودند
[ترجمه ترگمان]The زیر ستون ها، طاق قوسی، friezes و entablatures با تزیینات چوبی حکاکی شده و مجسمه سازی غنی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The Doric order is characterized by the series of triglyphs and metopes on the entablature.
[ترجمه گوگل]راسته دوریک با مجموعهای از تریگلیفها و متوپها بر روی گلدسته مشخص میشود
[ترجمه ترگمان]ردیف دوریک با سری of و metopes در the مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. A standing or kneeling figure of a man used as a supporting column for an entablature.
[ترجمه گوگل]شکل ایستاده یا زانو زده مردی که به عنوان ستون تکیه گاه میناسی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]یک شکل ایستاده یا زانو زده از مردی که به عنوان ستون پشتیبان برای یک entablature استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید