entablature

/enˈtæblʌtʃər//enˈtæblətʃə/

(معماری - قسمتی از سر ستون شامل کتیبه و گلویی) بالاستون، روسوار (ستون)، قسمتی از سر ستون که شامل کتیبه وگلویی است درماشین بخارکشتی قاب اهن محکمی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: in classical temples or derivatives, the part of the building between the columns and the roof, consisting of the architrave, frieze, and cornice.

جمله های نمونه

1. The greater ornamentation, however, is reserved for entablature.
[ترجمه گوگل]با این حال، تزیینات بیشتر برای گلدسته محفوظ است
[ترجمه ترگمان]با این حال زیور آلات بیشتری برای entablature رزرو شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A plain or decorated horizontal part of an entablature between the architrave and cornice.
[ترجمه گوگل]قسمت افقی ساده یا تزیین شده گلدسته بین آرشیترو و قرنیز
[ترجمه ترگمان]یک قسمت افقی و یا تزیین شده به طور افقی تزیین شده بین architrave و cornice است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A plain or decorated horizontal part of entablature between the architrave and cornice.
[ترجمه گوگل]قسمت افقی ساده یا تزئین شده از گلدسته بین آرشیترو و قرنیز
[ترجمه ترگمان]یک قسمت افقی و یا تزیین شده به طور افقی تزیین شده بین the و cornice
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Entablature: Assemblage of horizontal moldings and Bands supported by the columns of Classical Buildings.
[ترجمه گوگل]Entablature: مجموعه ای از قالب های افقی و نوارهای پشتیبانی شده توسط ستون های ساختمان های کلاسیک
[ترجمه ترگمان]entablature: Assemblage از moldings افقی و باندها تحت حمایت ستون های ساختمان های کلاسیک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Its portico of six Corinthian columns exists, as does the finely sculptured frieze of its entablature.
[ترجمه گوگل]رواق آن متشکل از شش ستون قرنتی، و همچنین دیواره‌ای با مجسمه‌سازی ظرافت در میناسی آن وجود دارد
[ترجمه ترگمان]رواق آن با شش ستون قرنتیان وجود دارد که the sculptured finely آن را می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The character and proportions of the orders changed: columns were slenderer, taller and spaced further apart and entablatures became narrower.
[ترجمه گوگل]خصلت و تناسب ردیف‌ها تغییر کرد: ستون‌ها باریک‌تر، بلندتر و با فاصله بیشتری از هم فاصله داشتند و میخ‌ها باریک‌تر شدند
[ترجمه ترگمان]خصوصیات و نسبت های سفارشات تغییر کرد: ستون ها slenderer، بلندتر و دورتر از هم قرار گرفتند و entablatures باریک تر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The plinths below the columns, the arch spandrels, friezes and entablatures were enriched with carved ornament and sculpture.
[ترجمه گوگل]ازاره‌های زیر ستون‌ها، اسپندل‌های طاق، فریزها و گلدسته‌ها با تزیینات و مجسمه‌های حجاری شده غنی‌شده بودند
[ترجمه ترگمان]The زیر ستون ها، طاق قوسی، friezes و entablatures با تزیینات چوبی حکاکی شده و مجسمه سازی غنی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Doric order is characterized by the series of triglyphs and metopes on the entablature.
[ترجمه گوگل]راسته دوریک با مجموعه‌ای از تریگلیف‌ها و متوپ‌ها بر روی گلدسته مشخص می‌شود
[ترجمه ترگمان]ردیف دوریک با سری of و metopes در the مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A standing or kneeling figure of a man used as a supporting column for an entablature.
[ترجمه گوگل]شکل ایستاده یا زانو زده مردی که به عنوان ستون تکیه گاه میناسی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]یک شکل ایستاده یا زانو زده از مردی که به عنوان ستون پشتیبان برای یک entablature استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• wall that rests on top of columns (architecture); platform of a pedestal that supports a statue

پیشنهاد کاربران

بپرس