فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: ensures, ensuring, ensured
مشتقات: ensurer (n.)
حالات: ensures, ensuring, ensured
مشتقات: ensurer (n.)
•  (1) تعریف: to cause to be a certainty.
• مترادف: assure, guarantee, insure
• مشابه: certify, clinch, entail, mean, see
• مترادف: assure, guarantee, insure
• مشابه: certify, clinch, entail, mean, see
- Plenty of fluids and rest will ensure a more speedy recovery.
 [ترجمه شان] ( آشامیدن ) مایعات زیاد ، و استراحت کردن، بهبودی سریع تری را تضمین می کند.| 
 [ترجمه گوگل] مایعات زیاد و استراحت، بهبودی سریعتری را تضمین میکند[ترجمه ترگمان] مقدار زیادی مایعات و استراحت، بهبود سریع بیشتری را تضمین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The hotel staff do whatever is necessary to ensure that guests are comfortable.
 [ترجمه شان] کارکنان هتل هر آنچه را که برای تضمین آسایش مهمانان ، لازم است انجام می دهند.| 
 [ترجمه گوگل] کارکنان هتل هر کاری را که لازم است برای اطمینان از آسایش مهمانان انجام می دهند[ترجمه ترگمان] کارکنان هتل هر کاری که لازم است انجام می دهند تا مطمئن شوند که مهمانان راحت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
•  (2) تعریف: to protect or render safe.
• مترادف: guard, protect, safeguard
• مشابه: guarantee, guaranty, secure, shield
• مترادف: guard, protect, safeguard
• مشابه: guarantee, guaranty, secure, shield
- She took steps to ensure her reputation against slander.
 [ترجمه شان] او برای تضمین شهرت ( نیک ) خود ، در برابر تهمت و افترا، اقداماتی انجام داد.| 
 [ترجمه گوگل] او اقداماتی انجام داد تا شهرت خود را در برابر تهمت تضمین کند[ترجمه ترگمان] برای کسب اطمینان از بدنامی او در برابر تهمت و افترا اقدام به قدم زدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید