enshroud

/ənˈʃraʊd//ɪnˈʃraʊd/

معنی: پوشیدن، در کفن پیچیدن، کفن کردن، کاملا پنهان کردن
معانی دیگر: (با کفن یا روکش) پوشاندن، پوشاندن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: enshrouds, enshrouding, enshrouded
• : تعریف: to cover or wrap; shroud.
مشابه: envelop, mantle

- Fog enshrouded the forest.
[ترجمه گوگل] مه جنگل را فرا گرفته بود
[ترجمه ترگمان] مه مه را پوشانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The planet Venus is enshrouded in thick clouds.
[ترجمه گوگل]سیاره زهره در ابرهای غلیظی پوشیده شده است
[ترجمه ترگمان]سیاره ونوس در ابر انبوه قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The island was enshrouded in mist.
[ترجمه گوگل]جزیره در غبار غرق شده بود
[ترجمه ترگمان]این جزیره از مه مستور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Secrecy enshrouded the Party's central committee.
[ترجمه گوگل]رازداری کمیته مرکزی حزب را در برگرفت
[ترجمه ترگمان]رازداری کمیته مرکزی حزب را ممنوع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His background is enshrouded in mystery.
[ترجمه گوگل]پیشینه او در هاله ای از رمز و راز است
[ترجمه ترگمان]پیشینه او در هاله ای از ابهام قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A dense fog enshrouded the mountain peaks.
[ترجمه گوگل]مه غلیظی قله های کوه را فرا گرفته بود
[ترجمه ترگمان]مه غلیظی قله های کوهستانی را می پوشاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Fog enshroud the hills.
[ترجمه گوگل]مه تپه ها را فرا گرفته است
[ترجمه ترگمان]مه نیز تپه های اطراف را پوشانیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A mysterious cloud seemed to enshroud the Son of God.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که ابری مرموز پسر خدا را در بر گرفته است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که یک ابر اسرارآمیز فرزند خدا را نیز بر هم خواهد بست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is these kinds of issues that enshroud Qiu Xiaofei, a young contemporary artist from a remote city in Northern China.
[ترجمه گوگل]این نوع مسائل است که کیو شیائوفی، هنرمند جوان معاصر از شهری دورافتاده در شمال چین را در بر می گیرد
[ترجمه ترگمان]این گونه مسائل مربوط به enshroud Qiu،، هنرمند معاصر معاصر از یک شهر دوردست در شمال چین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Over the centuries, the surrounding jungle grew to enshroud the site, and few knew of its existence.
[ترجمه گوگل]در طول قرن‌ها، جنگل‌های اطراف آن مکان را فراگرفت و تعداد کمی از وجود آن اطلاع داشتند
[ترجمه ترگمان]در طول قرن ها، جنگل اطراف به enshroud محل رشد کرده بود و تعداد کمی از آن ها از وجود آن آگاه بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The lifeless color and shadow that enshroud Leon underscores his desolate environment, and helps us understand his desperation and need for love and human contact.
[ترجمه گوگل]رنگ و سایه بی جانی که لئون را پوشانده است، بر محیط متروک او تأکید می کند و به ما کمک می کند استیصال و نیاز او به عشق و تماس انسانی را درک کنیم
[ترجمه ترگمان]رنگ و سایه بی روح او بر محیط متروک او تاکید می کند و به ما کمک می کند ناامیدی و نیاز به عشق و ارتباط انسانی را درک کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Seas of clouds enshroud the peaks of Mt. Wudang throughout the year.
[ترجمه گوگل]در طول سال، دریاهای ابر قله‌های کوه وودانگ را پوشانده‌اند
[ترجمه ترگمان]Seas ابرها قله کوه را زیر و رو می کنند Wudang در طول سال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. And enshroud me in its skin of smoke .
[ترجمه گوگل]و مرا در پوست دودش بپوشان
[ترجمه ترگمان]و در پوست خود نیز مرا نیز در آغوش گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The commission's report has dispelled much of the uncertainty that has enshrouded the telephone industry since the Telecommunications Act was signed.
[ترجمه گوگل]گزارش کمیسیون بسیاری از ابهاماتی را که از زمان امضای قانون مخابرات بر صنعت تلفن سایه افکنده بود را برطرف کرد
[ترجمه ترگمان]گزارش کمیسیون مقدار زیادی از عدم اطمینان را که صنعت تلفن را از زمان امضای قانون ارتباطات محدود کرده است باطل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The greatly increased power which flows from the Act is enshrouded in a mist of complicated statutory provisions.
[ترجمه گوگل]قدرت بسیار افزایش یافته ای که از این قانون ناشی می شود در مه ای از مقررات پیچیده قانونی پوشانده شده است
[ترجمه ترگمان]قدرت فزاینده ای که از قانون جاری می شود در هاله ای از مقررات قانونی پیچیده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Other space observatories can use transits to discover details about any atmosphere that might enshroud an exoplanet.
[ترجمه گوگل]رصدخانه های فضایی دیگر می توانند از گذرها برای کشف جزئیات هر جوی که ممکن است یک سیاره فراخورشیدی را در برگیرد، استفاده کنند
[ترجمه ترگمان]سایر مراکز فضایی می توانند از گذر زمان برای کشف جزئیات در مورد هر فضایی که ممکن است enshroud باشد، استفاده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پوشیدن (فعل)
hide, cover, put on, overlay, don, wear, endue, enshroud, indue

در کفن پیچیدن (فعل)
enshroud

کفن کردن (فعل)
shroud, enshroud

کاملا پنهان کردن (فعل)
enshroud

انگلیسی به انگلیسی

• cover for protection, conceal
to enshroud something means to cover it completely so that it can no longer be seen; a literary word.

پیشنهاد کاربران

بپرس