• made sacred; placed in or as if in a shrine if something such as an idea or a right is enshrined in a society or a law, it is permanent and protected; a formal word.
پیشنهاد کاربران
جا انداختن ( یک اصطلاح ) ، به رسمیت شناختن ( وقتی جنبه خدشه ناپذیر بودن و غیر قابل انکار بودن چیزی منظور باشد. مثل موضوعات با قداست که نمی توان آنها را انکار کرد ) : to sanction, to consecrate , to enshrin ... [مشاهده متن کامل]
مثال: آزادی بیان در قانون اساسی تصریح ( به رسمیت شناخته ) شده است Freedom of the press has been enshrined in the Constitution مثال: نویسندگان بزرگ این اصطلاح را جا انداختند ( چون نویسندگان بزرگ این کار را کرده اند پس موضوع جنبه خدشه ناپذیر بودن و انکار ناپذیر بودن پیدا می کند. از همین رو از فعلی باید استفاده کرد که هم معنی جمله و هم اصل خدشه ناپذیر بودن را برساند ) مثال: آزادی بیان در قانون اساسی تصریح شده است Nevertheless, great writers have sanctioned this expression.
تصریح شده در ( زمانی که موضوع مورد نظر جنبه خدشه ناپذیر و اهمیتی در حد مقدس بودن داشته باشد ) مثال: آزادی بیان در قانون اساسی تصریح شده است Freedom of expression is enshrined in the Constitution.
تمجید شده
در مورد مطلبی . . بیان شده ، آمده است ، مورد تاکید قرار گرفته