enrollment

/enˈrolmənt//enˈrolmənt/

معنی: نام نویسی، ثبت نام
معانی دیگر: نامنویسی، ثبت نام

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or process of enrolling, or the condition of being enrolled.

- The enrollment of new members has temporarily ceased.
[ترجمه گوگل] ثبت نام اعضای جدید به طور موقت متوقف شده است
[ترجمه ترگمان] نام نویسی اعضای جدید به طور موقت متوقف شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the number of people enrolled, as in a school.

- The college has a large enrollment this year.
[ترجمه گوگل] کالج امسال ثبت نام زیادی دارد
[ترجمه ترگمان] دانشگاه در سال جاری نام نویسی بزرگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the enrollment of freshmen
نام نویسی دانشجویان سال اول

2. what is the enrollment at your school?
مدرسه ی شما چند شاگرد دارد؟

3. The full fee is payable on enrollment.
[ترجمه گوگل]هزینه کامل در هنگام ثبت نام قابل پرداخت است
[ترجمه ترگمان]هزینه کامل در زمینه ثبت نام، قابل پرداخت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The school has an enrollment of 2000 pupils.
[ترجمه گوگل]این مدرسه دارای 2000 دانش آموز است
[ترجمه ترگمان]در حدود ۲۰۰۰ دانش آموز در این مدرسه ثبت نام کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You will be given a reading list at enrollment.
[ترجمه گوگل]در هنگام ثبت نام یک لیست مطالعه به شما داده می شود
[ترجمه ترگمان]تو یه ثبت نام توی ثبت نام در ثبت نام خواهی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Before examining college enrollment, we must look at high-school completion rates.
[ترجمه گوگل]قبل از بررسی ثبت نام در کالج، ما باید به نرخ اتمام دبیرستان نگاه کنیم
[ترجمه ترگمان]ما قبل از بررسی نام نویسی از کالج باید نگاهی به نرخ های تکمیل دبیرستان داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Enrollment is down a bit from last year.
[ترجمه گوگل]ثبت نام نسبت به سال گذشته کمی کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]نام نویسی در سال گذشته کمی کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Some state colleges have capped enrollment for budgetary reasons.
[ترجمه گوگل]برخی از کالج های ایالتی به دلایل بودجه ای ثبت نام را محدود کرده اند
[ترجمه ترگمان]برخی از دانشکده های دولتی به دلایل بودجه ای نام نویسی کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. True, synagogue membership and religious school enrollment both hover around 50 percent.
[ترجمه گوگل]درست است، عضویت در کنیسه و ثبت نام در مدارس مذهبی هر دو حدود 50 درصد هستند
[ترجمه ترگمان]صحیح، عضویت در کنیسه و نام نویسی در مدارس مذهبی حدود ۵۰ درصد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And he crusaded to boost minority enrollment in honors classes until it matched the percentage of minorities enrolled in the school.
[ترجمه گوگل]و او برای افزایش ثبت نام اقلیت ها در کلاس های افتخاری جنگید تا با درصد اقلیت های ثبت نام شده در مدرسه برابری کند
[ترجمه ترگمان]و او تلاش کرد تا ثبت نام اقلیت را در طبقات مختلف افزایش دهد تا این که با درصد اقلیت که در این مدرسه ثبت نام کرده اند برابری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A drop in enrollment will affect students, faculty, and administrators.
[ترجمه گوگل]کاهش ثبت نام بر دانشجویان، اساتید و مدیران تأثیر خواهد گذاشت
[ترجمه ترگمان]کاهش تعداد نام نویسی بر دانش آموزان، هیات علمی، و مدیران تاثیر خواهد گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Enrollment had risen sharply during the war years, and school traditions reflected a country at war.
[ترجمه گوگل]ثبت نام در طول سال های جنگ به شدت افزایش یافته بود و سنت های مدرسه نشان دهنده کشوری بود که در حال جنگ بود
[ترجمه ترگمان]نام نویسی در طی سال های جنگ به شدت افزایش یافته است، و سنت های مدرسه بازتابی از یک کشور در جنگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Enrollment at the school has plummeted to 25 students.
[ترجمه گوگل]ثبت نام در این مدرسه به 25 دانش آموز کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]نام نویسی در این مدرسه به ۲۵ دانش آموز کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Enrollment in introductory geology courses has increased greatly in the past decade.
[ترجمه گوگل]ثبت نام در دوره های مقدماتی زمین شناسی در دهه گذشته بسیار افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]نام نویسی در دوره های مقدماتی زمین شناسی تا حد زیادی در دهه گذشته افزایش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نام نویسی (اسم)
enlistment, registration, enrollment

ثبت نام (اسم)
enrollment

انگلیسی به انگلیسی

• registration, signing up; amount of people registered

پیشنهاد کاربران

( دانشگاهی ) : اشتغال به تحصیل
تعداد
The class has an enrollment of 27 students.
این کلاس بیست و هفت دانش آموز دارد.
مجذوب کنندگی
یارگیری
عضوگیری
عضویت

بپرس