enraptured

جمله های نمونه

1. The audience was enraptured by her beautiful voice.
[ترجمه گوگل]تماشاگران از صدای زیبای او مجذوب شدند
[ترجمه ترگمان]صدای زیبایش به وجد آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The place at once enraptured me.
[ترجمه گوگل]آن مکان به یکباره مرا مجذوب خود کرد
[ترجمه ترگمان]جایی که روزگاری مرا شیفته خود کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We were enraptured by the view of the mountains.
[ترجمه گوگل]منظره کوه ها ما را مجذوب خود کرد
[ترجمه ترگمان]از منظره کوهستان به وجد آمده بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The orchestra played before an enraptured audience.
[ترجمه گوگل]ارکستر در مقابل تماشاچیان شیفته نواخت
[ترجمه ترگمان]ارکستر در مقابل حضار enraptured می نواخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They were enraptured to meet the great film star.
[ترجمه گوگل]آنها از ملاقات با ستاره بزرگ سینما مجذوب شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها از دیدن ستاره بزرگ فیلم خوشحال شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They were enraptured to meet the great singer.
[ترجمه گوگل]آنها از ملاقات با خواننده بزرگ مجذوب شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها از دیدن این خواننده بزرگ خوشحال شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I was enraptured by her singing.
[ترجمه گوگل]من از آواز خواندن او مجذوب شدم
[ترجمه ترگمان]من شیفته آواز او بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The audience was enraptured by the young soloist's performance.
[ترجمه گوگل]تماشاگران از اجرای این نوازنده جوان مجذوب شدند
[ترجمه ترگمان]حضار از عملکرد جوانان شیفته و فریفته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was enraptured that she had smiled at him.
[ترجمه گوگل]او از اینکه او به او لبخند زده بود، مسحور شد
[ترجمه ترگمان]خوشحال بود که به او لبخند زده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Immediately afterwards, she listens enraptured to the almost musical sound of the telegraph wires that only she is capable of hearing.
[ترجمه گوگل]بلافاصله پس از آن، او با هیجان به صدای تقریباً موزیکال سیم های تلگراف گوش می دهد که فقط او قادر به شنیدن آن است
[ترجمه ترگمان]بلافاصله بعد از آن که صدای ضبط تلگراف را شنید، صدای almost تلگراف را شنید که تنها او قادر به شنیدن صدای موسیقی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The 20,000-strong audience listened, enraptured.
[ترجمه گوگل]تماشاگران 20000 نفری به شنیدن، شیفته
[ترجمه ترگمان]این جمعیت بیست هزار نفری با وجد و شعف گوش فرا دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I was enraptured with the stroke of good fortune.
[ترجمه گوگل]من با سکته ی خوش شانسی مجذوب شدم
[ترجمه ترگمان]من شیفته بازی بخت و اقبال خوب بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Sir Willoughby was enraptured with her.
[ترجمه گوگل]سر ویلوبی شیفته او شد
[ترجمه ترگمان]سر ویل وبی به وجد آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Issued a class, see her enraptured, asking what she has is glad.
[ترجمه گوگل]کلاسی صادر کرد، او را مجذوب خود کنید، از آنچه که دارد خوشحال است
[ترجمه ترگمان]با ذوق و شوق از کلاس خارج شد و به وجد آمد و از او پرسید که از چه چیزی خوشحال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Skepticism enraptured me, fear grabbed hold of me, and soon. . . I became gutless.
[ترجمه گوگل]شک و تردید مرا شیفته خود کرد، ترس مرا فرا گرفت و به زودی بی حوصله شدم
[ترجمه ترگمان]شکاکیت من را خوشحال می کرد، ترس مرا به وجد آورد، و به زودی من ترسو شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• someone who is enraptured is filled with fascination, joy, and delight about something; a literary word.

پیشنهاد کاربران

To be captivated and deeply engrossed in something.
گرفتار شدن و عمیقاً در چیزی غرق شدن.
مثال؛
“She was enraptured by the music and couldn’t take her eyes off the performer. ”
A person watching a captivating movie might say, “I was completely enraptured by the story. ”
...
[مشاهده متن کامل]

Someone might describe their experience at a concert as, “I was enraptured by the energy and talent of the band. ”

محظوظ شد
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : enrapture
✅️ اسم ( noun ) : rapture
✅️ صفت ( adjective ) : rapturous / enraptured
✅️ قید ( adverb ) : rapturously
مجذوب، شیفته
مسحور شده
اغوا شده، مست شده

بپرس