1. The tiger was enmeshed in the web laid by hunter.
[ترجمه گوگل]ببر در شبکه ای که شکارچی گذاشته بود گرفتار شده بود
[ترجمه ترگمان]ببر گرفتار دامی بود که شکارچی در آن نقش بسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ببر گرفتار دامی بود که شکارچی در آن نقش بسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The whales are caught by being enmeshed in nets.
[ترجمه سیدمحمدحسن] نهنگ ها در تورهای ماهیگیری گیر افتادند|
[ترجمه گوگل]نهنگ ها با گرفتار شدن در تورها صید می شوند[ترجمه ترگمان]وال ها گرفتار گرفتار شدن در دام شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. These young men were enmeshed in difficulties.
[ترجمه گوگل]این مردان جوان درگیر مشکلات بودند
[ترجمه ترگمان]این جوان ها گرفتار مشکلاتی شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این جوان ها گرفتار مشکلاتی شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Congress worried about becoming enmeshed in a foreign war.
[ترجمه گوگل]کنگره نگران گرفتار شدن در یک جنگ خارجی بود
[ترجمه ترگمان]کنگره نگران شدن در یک جنگ خارجی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کنگره نگران شدن در یک جنگ خارجی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He was enmeshed in a web of deceit and lies.
[ترجمه گوگل]او در شبکه ای از فریب و دروغ گیر کرده بود
[ترجمه ترگمان]او در دام فریب و دروغ گرفتار شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او در دام فریب و دروغ گرفتار شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She has become enmeshed in a tangle of drugs and petty crime.
[ترجمه گوگل]او درگیر مواد مخدر و جنایات کوچک شده است
[ترجمه ترگمان]او در یک کلاف پر از مواد مخدر و جنایت گرفتار شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او در یک کلاف پر از مواد مخدر و جنایت گرفتار شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The fishline became enmeshed in roots under the water.
[ترجمه گوگل]طناب ماهی در ریشه های زیر آب گرفتار شد
[ترجمه ترگمان]The در زیر آب غرق شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]The در زیر آب غرق شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. All too often they become enmeshed in deadening routines.
[ترجمه گوگل]خیلی اوقات آنها درگیر روال های مرده می شوند
[ترجمه ترگمان]اغلب اوقات آن ها در یک روال عادی تبدیل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اغلب اوقات آن ها در یک روال عادی تبدیل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He was enmeshed by financial difficulties.
[ترجمه گوگل]او گرفتار مشکلات مالی بود
[ترجمه ترگمان]گرفتار مشکلات مالی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گرفتار مشکلات مالی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Then they become enmeshed in a desperate struggle about who is to be the baby.
[ترجمه گوگل]سپس آنها درگیر مبارزه ای ناامیدانه در مورد اینکه چه کسی قرار است بچه باشد، می شوند
[ترجمه ترگمان]آن وقت درگیر مبارزه ای نومیدانه در مورد اینکه چه کسی باید بچه شود، می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن وقت درگیر مبارزه ای نومیدانه در مورد اینکه چه کسی باید بچه شود، می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Politics and art were inextricably enmeshed in Dada literary and polemical manifestos and anti-manifestos.
[ترجمه گوگل]سیاست و هنر به طور جدانشدنی در مانیفست های ادبی و جدلی دادا و ضد مانیفست ها عجین شده بود
[ترجمه ترگمان]سیاست و هنر به طور جدایی ناپذیری در Dada literary و polemical و anti قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سیاست و هنر به طور جدایی ناپذیری در Dada literary و polemical و anti قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. But these positive achievements were enmeshed with the longer history of middle-class women's involvement in social regulation and class disciplining.
[ترجمه گوگل]اما این دستاوردهای مثبت با سابقه طولانی درگیر شدن زنان طبقه متوسط در مقررات اجتماعی و انضباط طبقاتی همراه بود
[ترجمه ترگمان]اما این دستاوردهای مثبت در ارتباط با سابقه طولانی مشارکت زنان طبقه متوسط در مقررات اجتماعی و نظم و انضباط در کلاس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما این دستاوردهای مثبت در ارتباط با سابقه طولانی مشارکت زنان طبقه متوسط در مقررات اجتماعی و نظم و انضباط در کلاس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. But I was too enmeshed in my own pain to give him the genuinely happy smile he needed.
[ترجمه گوگل]اما من آنقدر در درد خودم گرفتار شده بودم که نمی توانستم لبخند واقعی شادی را که نیاز داشت به او بدهم
[ترجمه ترگمان]اما من بیش از آن در رنج و درد خود غوطه ور بودم که آن لبخند صادقانه را که به او نیاز داشت به او بدهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما من بیش از آن در رنج و درد خود غوطه ور بودم که آن لبخند صادقانه را که به او نیاز داشت به او بدهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Many trade union leaderships had become enmeshed in participation in incomes policies and arrangements for long-term contracts.
[ترجمه گوگل]بسیاری از رهبران اتحادیه های کارگری در مشارکت در سیاست های درآمدی و ترتیبات قراردادهای بلندمدت درگیر شده بودند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از رهبران اتحادیه های کارگری در مشارکت در سیاست های درآمدها و ترتیبات برای قراردادهای بلند مدت شرکت کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بسیاری از رهبران اتحادیه های کارگری در مشارکت در سیاست های درآمدها و ترتیبات برای قراردادهای بلند مدت شرکت کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید