1. the enlargement of the existing building
توسعه ی ساختمان فعلی
2. the enlargement of the playing field
گسترش زمین بازی
3. the original map is lost, this is an enlargement (of it)
نقشه ی اصلی مفقود شده است و این نسخه ی بزرگ شده ی آن است.
4. A key word index is an enlargement to the book.
[ترجمه گوگل]فهرست واژه های کلیدی، بزرگنمایی کتاب است
[ترجمه ترگمان]یک شاخص کلمه کلیدی، بزرگ شدن به کتاب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Increased costs will militate against further enlargement of the buildings.
[ترجمه گوگل]افزایش هزینه ها در برابر بزرگ شدن بیشتر ساختمان ها مقابله می کند
[ترجمه ترگمان]افزایش هزینه ها مخالف توسعه بیشتر ساختمان ها خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The chest X - rays showed moderate enlargement of the heart.
[ترجمه گوگل]اشعه ایکس قفسه سینه بزرگ شدن متوسط قلب را نشان داد
[ترجمه ترگمان]سینه اشعه ایکس بزرگ شدن قلب را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The enlargement brings out the details in the photograph.
[ترجمه گوگل]بزرگ شدن جزئیات در عکس را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]این بزرگ شدن جزئیات عکس را به ارمغان می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Mother wrote to her son for an enlargement of his baby's photograph.
[ترجمه گوگل]مادر به پسرش نوشت تا عکس کودکش را بزرگتر کند
[ترجمه ترگمان]مادر برای بزرگ شدن عکس بچه اش به پسرش نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I had an enlargement of my graduation photo done for my grandparents.
[ترجمه گوگل]بزرگنمایی عکس فارغ التحصیلی ام را برای پدربزرگ و مادربزرگم انجام دادم
[ترجمه ترگمان]من یه عالمه عکس فارغ التحصیلی خودم رو برای پدربزرگ و مادربزرگم انجام دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. There is insufficient space for enlargement of the buildings.
[ترجمه گوگل]فضای کافی برای بزرگنمایی ساختمانها وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]فضای کافی برای توسعه ساختمان ها وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Scaling a means of calculating the amount of enlargement or reduction necessary to accommodate a photograph within the area of a design.
[ترجمه گوگل]مقیاس بندی وسیله ای برای محاسبه میزان بزرگ شدن یا کاهش لازم برای قرار دادن عکس در محدوده طرح
[ترجمه ترگمان]مقیاس کردن وسیله ای برای محاسبه میزان توسعه یا کاهش لازم برای جای دادن یک عکس در محدوده طراحی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Radiographs of the chest showed enlargement of the right heart with prominence of the pulmonary outflow tract.
[ترجمه گوگل]رادیوگرافی قفسه سینه بزرگ شدن قلب راست با برجسته شدن مجرای خروجی ریوی را نشان داد
[ترجمه ترگمان]انقباض سینه، بزرگ شدن قلب راست با برجستگی و برجستگی و برجسته شدن دستگاه outflow ریوی را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. This is an enlargement from an original fifteenth-century woodcut.
[ترجمه گوگل]این بزرگنمایی از یک چوبتراشی اصلی قرن پانزدهمی است
[ترجمه ترگمان]این یک نشانه بزرگ از آثار دستی متعلق به قرن پانزدهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Enlargement to the East will take place in a restrictive framework of international rules and obligations.
[ترجمه گوگل]گسترش به شرق در چارچوبی محدود از قوانین و تعهدات بین المللی صورت خواهد گرفت
[ترجمه ترگمان]انتقال به شرق در چارچوب محدود کننده قوانین و تعهدات بین المللی انجام خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید