enjoyable

/enˌdʒɔɪəbl̩//ɪnˈdʒoɪəbl̩/

معنی: لذت بخش، لذت بردنی
معانی دیگر: خوشایند، دلپذیر، مطبوع، دلنشین

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: enjoyably (adv.)
• : تعریف: pleasant; entertaining.
متضاد: abominable, annoying, loathsome, tiresome
مشابه: good, nice, pleasant, pleasing, pleasurable

جمله های نمونه

1. an enjoyable evening by the seaside
شب دلپذیری در کنار دریا

2. It is always important to choose enjoyable, nutritious foods.
[ترجمه گوگل]همیشه مهم است که غذاهای خوشمزه و مغذی را انتخاب کنید
[ترجمه ترگمان]همیشه مهم است که غذاهای خوش مزه و مغذی را انتخاب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Life is fine and enjoyable, yet you must learn to enjoy your fine life.
[ترجمه آیسان] زندگی خوب و لذت بخش است، زمانی که تو لذت بردن از زندگی خوب ات را یاد بگیری.
|
[ترجمه گوگل]زندگی خوب و لذت بخش است، با این حال باید یاد بگیرید که از زندگی خوب خود لذت ببرید
[ترجمه ترگمان]زندگی خوب و لذت بخش است، با این حال باید یاد بگیری از زندگی خوب ات لذت ببری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I always try to make my lessons enjoyable.
[ترجمه Nini] من همیشه درس هایش را با لذت می خوانم
|
[ترجمه گوگل]من همیشه سعی می کنم درس هایم لذت بخش باشد
[ترجمه ترگمان]همیشه سعی می کنم lessons را لذت بخش کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We had a most enjoyable evening.
[ترجمه گوگل]ما لذت بخش ترین عصر را سپری کردیم
[ترجمه ترگمان] ما یه شب خیلی لذت بخش داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His latest film is an enjoyable romp.
[ترجمه گوگل]آخرین فیلم او غوغایی لذت بخش است
[ترجمه ترگمان]آخرین فیلم او، یک شوخی لذت بخش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I've been given the enjoyable job of presenting the prizes.
[ترجمه گوگل]کار لذت بخش ارائه جوایز به من داده شده است
[ترجمه ترگمان]من شغل لذت بخش ارائه جوایز را به او داده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Cycling is an enjoyable pastime for people of all ages.
[ترجمه گوگل]دوچرخه سواری یک سرگرمی لذت بخش برای افراد در هر سنی است
[ترجمه ترگمان]دوچرخه سواری برای مردم تمام سنین یک سرگرمی لذتبخش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In conclusion, walking is a cheap, safe, enjoyable and readily available form of exercise.
[ترجمه گوگل]در نتیجه، پیاده روی یک نوع ورزش ارزان، ایمن، لذت بخش و در دسترس است
[ترجمه ترگمان]در پایان، پیاده روی یک شکل ارزان، ایمن، لذت بخش و در دسترس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Thank you for a most enjoyable evening.
[ترجمه محمد صادق قربانی] از شما برای یک شب لذت بخش سپاسگزارم .
|
[ترجمه گوگل]با تشکر از شما برای یک شب لذت بخش
[ترجمه ترگمان]از شما برای a شب لذت بخش متشکرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They are assured of an enjoyable and trouble - free holiday.
[ترجمه گوگل]آنها از تعطیلات لذت بخش و بدون دردسر مطمئن هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها از تعطیلاتی لذت بخش و لذت بخش مطمئن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It was much more enjoyable than I had expected.
[ترجمه گوگل]خیلی بیشتر از چیزی که انتظار داشتم لذت بخش بود
[ترجمه ترگمان]خیلی بیشتر از آن چیزی که انتظار داشتم لذت بخش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Skipping is one of the most enjoyable aerobic activities.
[ترجمه گوگل]پرش یکی از لذت بخش ترین فعالیت های هوازی است
[ترجمه ترگمان]صرف نظر کردن از این، یکی از most فعالیت های aerobic است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. What was specially enjoyable about that job?
[ترجمه گوگل]چه چیزی در آن شغل لذت بخش بود؟
[ترجمه ترگمان]چه چیزی به طور خاص در مورد این شغل لذت بخش بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لذت بخش (صفت)
pleasurable, delightful, enjoyable, felicific

لذت بردنی (صفت)
enjoyable

انگلیسی به انگلیسی

• pleasing, delightful, gratifying, giving pleasure
something that is enjoyable gives you pleasure.

پیشنهاد کاربران

لذت بخش ، مطبوع . خوشایند. دلچسب. دلپذیر .
مثال:
It was an enjoyable party.
آن یک مهمانی لذت بخش و دلچسب بود.
مطلوب، مقبول
با حال
لذت گستر. [ ل َذْ ذَ گ ُ ت َ ] ( نف مرکب ) لذت بخش : مغز خود از مرتبه ٔ خوش برتر است برتر است از خوش که لذت گستر است . مولوی
لذت بردنی
شادی آور
لذت بخش
لذت بردن یا همان لذت بخش
خوشایند لذت بخش چیزی کی سبب خندیدن می شود
خوشایند /Enjoyable
لذت بخش، مطبوع
دلپذیر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس