فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: enjoys, enjoying, enjoyed
حالات: enjoys, enjoying, enjoyed
• (1) تعریف: to find pleasure or joy in.
• مترادف: like, love, relish
• متضاد: abominate
• مشابه: admire, eat up, fancy, savor, taste
• مترادف: like, love, relish
• متضاد: abominate
• مشابه: admire, eat up, fancy, savor, taste
- I enjoy football more than baseball.
[ترجمه Laya] من از فوتبال بیشتر از بیسبال لذت میبرم|
[ترجمه ژوبین] از فوتبال بیشتر از بیسبا ل لذت میبرم.|
[ترجمه Tiam] من از فوتبال بیشتر از بیسبال لذت میبرم.|
[ترجمه ] فوتبال برای من بهتر از بیسبال است|
[ترجمه گوگل] من از فوتبال بیشتر از بیسبال لذت می برم[ترجمه ترگمان] من از فوتبال بیشتر از بیس بال لذت می برم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She doesn't really enjoy her work, but she needs the money.
[ترجمه Tara] او واقعا از کارش لذت نمی برد اما به پول نیاز داشت|
[ترجمه Aylar] او واقعا از کار خود لذت نمی برد ، اما او به پول نیاز دارد.|
[ترجمه شان] او واقعا ازکارش لذت نمی برد اما {چه کند ) که به پول نیاز دارد.|
[ترجمه گوگل] او واقعاً از کار خود لذت نمی برد، اما به پول نیاز دارد[ترجمه ترگمان] او واقعا از کارش لذت نمی برد، اما به پول احتیاج دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He has always enjoyed going to the theater and eating at fine restaurants.
[ترجمه کوثر] او همیشه لذت میبرد از رفتن به تائتر و خودرن در رستورانهای خوب|
[ترجمه شان] او همیشه از رفتن به تئاتر و خوردن عذا در رستوران های خوب ، لذت می برد.|
[ترجمه گوگل] او همیشه از رفتن به تئاتر و غذا خوردن در رستوران های خوب لذت می برد[ترجمه ترگمان] او همیشه از رفتن به تئاتر لذت می برد و در رستوران های خوبی غذا می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I did not enjoy his treating me in that patronizing way.
[ترجمه گوگل] از رفتار او با من به این شیوه حمایتی لذت نمی بردم
[ترجمه ترگمان] من از رفتار او در چنین طرز رفتار patronizing لذت نمی بردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] من از رفتار او در چنین طرز رفتار patronizing لذت نمی بردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She seems to enjoy it when other people embarrass themselves.
[ترجمه گوگل] به نظر می رسد که وقتی دیگران خود را خجالت می کشند از آن لذت می برد
[ترجمه ترگمان] به نظر میاد وقتی دیگران خودشون رو خجالت زده می کنند لذت میبره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] به نظر میاد وقتی دیگران خودشون رو خجالت زده می کنند لذت میبره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to benefit from; have the use of.
• مترادف: avail oneself of, take advantage of
• متضاد: lack
• مشابه: boast, experience, have, know, possess, retain, taste
• مترادف: avail oneself of, take advantage of
• متضاد: lack
• مشابه: boast, experience, have, know, possess, retain, taste
- Both of my grandparents enjoy good health.
[ترجمه گوگل] هر دو پدربزرگ و مادربزرگ من از سلامتی برخوردار هستند
[ترجمه ترگمان] هر دو پدربزرگ و مادربزرگ من از سلامتی خوب برخوردارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] هر دو پدربزرگ و مادربزرگ من از سلامتی خوب برخوردارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The east coast is enjoying fair weather this week.
[ترجمه Tiam] آب و هوای ساحل شرقی این هفته مناسب است.|
[ترجمه گوگل] سواحل شرقی این هفته از آب و هوای مناسبی برخوردار است[ترجمه ترگمان] ساحل شرقی این هفته در حال لذت بردن از هوای خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: to experience pleasure or happiness for (oneself).
• مشابه: bask, delight, indulge, regale
• مشابه: bask, delight, indulge, regale
- She enjoyed herself at the party.
[ترجمه گوگل] او از خود در مهمانی لذت می برد
[ترجمه ترگمان] از خودش در مهمانی لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] از خودش در مهمانی لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید