1. An enigmatical personage, about whom little was known, except that he was a polished man of the world.
[ترجمه گوگل]شخصیتی معمایی که اطلاعات کمی در مورد او وجود داشت، جز اینکه او مرد شیک پوش جهان بود
[ترجمه ترگمان]شخصی معمایی که او را کمی شناخته بود، جز این که او مرد آراسته دنیا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شخصی معمایی که او را کمی شناخته بود، جز این که او مرد آراسته دنیا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Lacenaire made this response, enigmatical so far as the magistrate was concerned, but clear to the police: "Perhaps it was Patron-Minette. "
[ترجمه گوگل]Lacenaire این پاسخ را، تا آنجا که به قاضی مربوط میشد، مبهم بود، اما برای پلیس روشن بود: "شاید پاترون-مینت بود "
[ترجمه ترگمان]Lacenaire این پاسخ را که تا آنجا که قاضی به او مربوط می شد معمایی و معمایی کرد، اما برای پلیس روشن بود: \" شاید پاتر ون مینت باشد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Lacenaire این پاسخ را که تا آنجا که قاضی به او مربوط می شد معمایی و معمایی کرد، اما برای پلیس روشن بود: \" شاید پاتر ون مینت باشد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Both. Cosette was accustomed to the enigmatical side of her destiny, and hardly noticed her father's peculiarities.
[ترجمه گوگل]هر دو کوزت به جنبه معمایی سرنوشت خود عادت کرده بود و به سختی متوجه ویژگی های پدرش می شد
[ترجمه ترگمان]هر دو کوزت به جنبه معمایی سرنوشت خود عادت داشت، و به زحمت به خصوصیات اخلاقی پدرش توجه نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هر دو کوزت به جنبه معمایی سرنوشت خود عادت داشت، و به زحمت به خصوصیات اخلاقی پدرش توجه نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Life is the most enigmatical natural phenomenon, and dream is the most stirring life of the mind.
[ترجمه گوگل]زندگی مرموزترین پدیده طبیعی است و رویا هیجان انگیزترین زندگی ذهن است
[ترجمه ترگمان]زندگی the پدیده طبیعی است و خواب most زندگی ذهن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زندگی the پدیده طبیعی است و خواب most زندگی ذهن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Cosette was accustomed to the enigmatical side of her destiny, and hardly noticed her father's peculiarities.
[ترجمه گوگل]کوزت به جنبه معمایی سرنوشت خود عادت کرده بود و به سختی متوجه ویژگی های پدرش می شد
[ترجمه ترگمان]کوزت به جنبه معمایی سرنوشت خود عادت داشت، و به زحمت به خصوصیات اخلاقی پدرش توجه نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کوزت به جنبه معمایی سرنوشت خود عادت داشت، و به زحمت به خصوصیات اخلاقی پدرش توجه نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. We find in the eighteenth century, in nearly all the songs of the galleys and prisons, a diabolical and enigmatical gayety .
[ترجمه گوگل]ما در قرن هجدهم، تقریباً در تمام آهنگهای گالیها و زندانها، حیرت شیطانی و معمایی را مییابیم
[ترجمه ترگمان]در قرن هیجدهم تقریبا در تمام ترانه های کشتی های جبر گاه و زندان ها، یک شادی شیطانی و معمایی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در قرن هیجدهم تقریبا در تمام ترانه های کشتی های جبر گاه و زندان ها، یک شادی شیطانی و معمایی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. What was the use of trying to understand this vastly complicated and enigmatical world?
[ترجمه گوگل]تلاش برای درک این دنیای بسیار پیچیده و معمایی چه فایده ای داشت؟
[ترجمه ترگمان]چه فایده داشت که این دنیای مرموز و معمایی را درک کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چه فایده داشت که این دنیای مرموز و معمایی را درک کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Linton shivered, and glanced at her, half supplicating, half ashamed; but his cousin's patience was not sufficient to endure this enigmatical behaviour.
[ترجمه گوگل]لینتون لرزید و نیمی با التماس و نیمی شرمنده به او نگاه کرد اما صبر پسر عمویش برای تحمل این رفتار معمایی کافی نبود
[ترجمه ترگمان]لینتون به لرزه افتاد و نیم نگاهی به او انداخت و با لحنی نیمه تضرع آمیز و نیمه خجالت زده به او نگاه کرد، اما صبر و شکیبایی پسر خاله اش کافی نبود که این رفتار معمایی را تحمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]لینتون به لرزه افتاد و نیم نگاهی به او انداخت و با لحنی نیمه تضرع آمیز و نیمه خجالت زده به او نگاه کرد، اما صبر و شکیبایی پسر خاله اش کافی نبود که این رفتار معمایی را تحمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He had always felt the absolute impossibility of addressing that enigmatical man, who was, in his eyes, both equivocal and imposing.
[ترجمه گوگل]او همیشه عدم امکان مطلق خطاب کردن به آن مرد معمایی را که در نظر او مبهم و تحمیل کننده بود احساس می کرد
[ترجمه ترگمان]همیشه احساس می کرد که این مرد معمایی که در چشمان او، هر دو نامعلوم و با ابهت بود، محال بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همیشه احساس می کرد که این مرد معمایی که در چشمان او، هر دو نامعلوم و با ابهت بود، محال بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Jean Valjean quitted the room, leaving Cosette stupefied at this enigmatical farewell.
[ترجمه گوگل]ژان والژان اتاق را ترک کرد و کوزت را در این خداحافظی مرموز مات و مبهوت گذاشت
[ترجمه ترگمان]ژان وال ژان از اتاق بیرون رفت، و کوزت را که از این خداحافظی معمایی مبهوت مانده بود ترک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ژان وال ژان از اتاق بیرون رفت، و کوزت را که از این خداحافظی معمایی مبهوت مانده بود ترک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. This last is perhaps the most characteristic, as he is the most enigmatical, figure of the Iranian angelology.
[ترجمه گوگل]این آخرین شاید مشخصه ترین شخصیت باشد، زیرا او معمایی ترین چهره فرشتگان ایرانی است
[ترجمه ترگمان]این آخرین چیزی است که از همه مهم تر است، زیرا او the و figure از the ایران است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این آخرین چیزی است که از همه مهم تر است، زیرا او the و figure از the ایران است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. At least, if the tradition is to be believed, and in particular the two enigmatical lines in barbarous Latin, which an evil Norman monk, a bit of a sorcerer, named Tryphon has left on this subject.
[ترجمه گوگل]حداقل، اگر این سنت، و به ویژه دو خط معمایی به زبان لاتین وحشیانه، که یک راهب بدجنس نورمن، کمی جادوگر، به نام تریفون، در این موضوع به جا گذاشته است، باور شود
[ترجمه ترگمان]دست کم، اگر این رسم را باور کنیم، و به ویژه دو خط معمایی به زبان لاتینی وحشی که یک راهب بد نورمن به نام Tryphon در این موضوع باقی مانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دست کم، اگر این رسم را باور کنیم، و به ویژه دو خط معمایی به زبان لاتینی وحشی که یک راهب بد نورمن به نام Tryphon در این موضوع باقی مانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید