engrossment


درشت نویسی، استنسا، بخط درشت، تحریر

جمله های نمونه

1. One of them is thread engrossment.
[ترجمه گوگل]یکی از آنها درگیر شدن با نخ است
[ترجمه ترگمان] یکی از اونا رشته \"engrossment\" - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In the areas of rapid economic development, the engrossment of cultivated land owing to the fast industrialization and urbanization makes the relationship of man and land more tensional.
[ترجمه گوگل]در حوزه های توسعه سریع اقتصادی، جذب زمین های زیر کشت به دلیل صنعتی شدن سریع و شهرنشینی، رابطه انسان و زمین را پرتنش تر می کند
[ترجمه ترگمان]در مناطق توسعه اقتصادی سریع، engrossment زمین کشت شده به خاطر صنعتی سازی بسیار سریع و شهرنشینی، رابطه انسان و زمین را بیشتر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Complete engrossment in sports interfered with his studies.
[ترجمه گوگل]اشتیاق کامل به ورزش باعث اختلال در تحصیل او شد
[ترجمه ترگمان]engrossment کامل در ورزش با مطالعات او اختلال ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. "Specialty, Concentration, and Engrossment", we are willing to be friends with more enterprises, and dedicate our wisdom and promise of customer services.
[ترجمه گوگل]"تخصص، تمرکز، و جذب"، ما حاضریم با شرکت های بیشتری دوست باشیم و خرد و قول خود را برای خدمات مشتری اختصاص دهیم
[ترجمه ترگمان]\"Specialty، تمرکز، and Engrossment\"، ما تمایل داریم که با شرکت های بیشتری دوست باشیم و حکمت و تعهد خود را به خدمات مشتری اختصاص دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. John was reading with engrossment.
[ترجمه گوگل]جان با غیبت داشت می خواند
[ترجمه ترگمان] جان \"داشت با\" engrossment \"کتاب میخوند\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Amdng all the factors that causes land degradation, the engrossment and the destruction to land resource in the steel industry and mining are not an ignorant aspect.
[ترجمه گوگل]در میان تمام عواملی که باعث تخریب زمین، جذب و تخریب منابع زمین در صنعت فولاد و معدن می شود، جنبه جاهلانه ای نیست
[ترجمه ترگمان]تجزیه و تحلیل تمام عواملی که باعث تخریب زمین، تخریب و تخریب منابع ارضی در صنعت فولاد و استخراج معدن می شوند، جنبه ignorant ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In the reform, Haidian District People's Court has taken the mode of "one judge, more assistants and more engrossment clerks" in the criminal summary procedure.
[ترجمه گوگل]در این اصلاحات، دادگاه مردمی ناحیه حیدیان در آیین دادرسی خلاصه کیفری حالت «یک قاضی، دستیاران بیشتر و منشی های بیشتر» را در پیش گرفته است
[ترجمه ترگمان]در این اصلاحات، دادگاه مردم ناحیه Haidian حالت \"یک قاضی، دستیاران و کارمندان بیشتر engrossment\" را در روش خلاصه جنایی اتخاذ کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In many ways he was the ultimate fan, and most of his biographers have commented on his engrossment with sport, but few have explored this topic and its meaning in depth.
[ترجمه گوگل]از بسیاری جهات او طرفدار نهایی بود و بیشتر زندگی نامه نویسان او در مورد علاقه او به ورزش اظهار نظر کرده اند، اما تعداد کمی از این موضوع و معنای آن را عمیقاً بررسی کرده اند
[ترجمه ترگمان]از بسیاری جهات او طرفدار نهایی بود و بیشتر زندگینامه نویسان او در مورد engrossment با ورزش اظهار نظری کرده اند، اما تعداد کمی از آن ها این موضوع و معنای آن را در عمق بررسی کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حقوق] (تنظیم) متن نهایی سند یا لایحه قانونی، احتکار

انگلیسی به انگلیسی

• act of buying wholesale to create a monopoly; state of being completely absorbed or occupied; act of writing a document in large clear letters or in a formal style; document which has been engrossed

پیشنهاد کاربران

در برخی جاها : مجذوب، شیفته، شیدا، دلباخته
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : engross
اسم ( noun ) : engrossment
صفت ( adjective ) : engrossed / engrossing
قید ( adverb ) : _
1. The solicitor was not happy with the engrossment and the will was executed again five days later, this time witnessed by two Italian gentlemen.
وکیل از متن نهایی سند راضی نبود و وصیت نامه پنج روز بعد دوباره اجرا شد که این بار دو آقای ایتالیایی شاهد آن بودند.
...
[مشاهده متن کامل]

2. Mona, on the other hand, exploits Nuri largely for egoistic satisfaction though she is initially simply intrigued by his engrossment with her.
از سوی دیگر ، مونا ، نوری را تا حد زیادی برای رضایت خودخواهانه مورد سو استفاده قرار می دهد ، گرچه در ابتدا او را به اشتیاق جلب کامل شیفته می کند.
3. The conflict was just too involved, and initially removed from western engrossment that only few knew what to think.
درگیری بیش از حد پیچیده بود و در ابتدا از متن لایحه قانونی غرب حذف شد که فقط تعداد کمی می دانستند که چه فکری کنند.
4. In fact, the films' engrossment with political features can help intersect any governmental boundaries China may face in trying to spread its power.
در حقیقت ، درگیری فیلم با ویژگی های سیاسی می تواند به مرزهای دولتی که چین ممکن است در تلاش برای گسترش قدرت خود با آن روبرو شود ، کمک کند.
5. Engrossment refers to the one's desire to understand the person's, who is cared - for, physical and personal situation.
اشتیاق به تمایل فرد برای درک شرایط جسمی و شخصی فرد مورد مراقبت اشاره دارد.
6. Her engrossment in her own reflection irritated him, so he did not look at her.
درگیری او در بازتاب ذهن خودش او را اذیت می کرد، بنابراین به او توجه نکرد.
7. Both terms express the engrossment of the self in an object.
هر دو اصطلاح بیانگر غرق شدن خود در یک چیز هستند.
8. The parties' advisers encourage the parties to have one final read through the engrossments before execution.
اصحاب دعوی ، طرفین را تشویق می کنند که قبل از اجرا، آخرین تنظیم متن نهایی سند را برای خود بخوانند.
9. The tenant's solicitor has to check the engrossment against the agreed form attached to the agreement for lease.
وکیل مستأجر باید متن نهایی سند اجاره را در برابر فرم توافق شده پیوست قرارداد مورد بررسی قرار دهد.
10. He missed her former feverish engrossment in the projected lecture series and wanted to bring her back to it.
او دل مشغولی تب و تاب سابق او را در مجموعه سخنرانی های پیش بینی شده از دست داد و می خواست او را به آن بازگرداند.
11. The whole tendency of the age is towards cynicism, indifference, self - engrossment.
تمام گرایش عصر به سمت بدبینی ، بی تفاوتی ، درگیر شدن با خود است.
12. Charlotte's engrossment in her new life, her eagerness to please her master, was a contemptible weakness to this embittered heart.
اشتیاق شارلوت در زندگی جدیدش ، اشتیاق او برای جلب رضایت استادش ، نقطه ضعفی تحقیرآمیز برای این قلب رنجیده خاطر بود.
13. If you provide me with an engrossment, I will forward it to my clients for execution.
اگر برای من یک مشغولیت فراهم کنید، آن را برای انجام به مشتریانم ارسال می کنم.
14. At Eton, in his time, the engrossment with classics was such as to keep out religious instruction!
در دانشکده او ، اشتیاق به کلاسهای کلاسیک ( رقص یا موسیقی ) به گونه ای بود که جلوی دستورات مذهبی می ایستاد!
Engrossment ( noun ) = متن نهایی سند یا لایحه قانونی، درگیری، مشغولیت، دل مشغولی، اشتیاق، غرق شدگی ( در فکر یا عملی ) ، جلب کامل
committee on engrossment = کمیته اشتغال
self - engrossment = خود درگیری ، خود شیفتگی
معانی دیگر >>>>>>> درشت نویسی، تحریر، استنساخ، احتکار ( خرید یکجا ) ، غوطه وری

مشغولیت کامل، جلب کامل

بپرس