engraving

/ənˈɡreɪvɪŋ//ɪnˈɡreɪvɪŋ/

معنی: حکاکی
معانی دیگر: کنده کاری، گودنگاری، ژرف نگاری، (هر چیز حکاکی شده) ژرف نگاشت، گودنگاشت، کتیبه، گراور، کلیشه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act, art, or procedure of engraving.

(2) تعریف: an image printed by using an engraved surface.

(3) تعریف: an engraved surface.

جمله های نمونه

1. This type of engraving requires a delicate touch.
[ترجمه گوگل]این نوع حکاکی نیاز به لمس ظریفی دارد
[ترجمه ترگمان]این نوع حکاکی نیازمند تماسی ظریف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I bought an old engraving of the High Street.
[ترجمه گوگل]من یک حکاکی قدیمی از High Street خریدم
[ترجمه ترگمان]من یه engraving قدیمی از خیابون \"استریت\" خریدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Wood engraving is an old process: Many newspaper and magazine illustrations from the previous century were reproduced through the process.
[ترجمه گوگل]حکاکی روی چوب یک فرآیند قدیمی است: بسیاری از تصاویر روزنامه ها و مجلات قرن قبل از طریق این فرآیند تکثیر شدند
[ترجمه ترگمان]حکاکی چوب یک فرآیند قدیمی است: بسیاری از تصاویر روزنامه ها و مجلات از قرن گذشته از طریق این فرآیند بازسازی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Crocker's engraving was published on l June 1802; five days later, aged 5 Charles the Cheesemonger died.
[ترجمه گوگل]حکاکی کراکر در 1 ژوئن 1802 منتشر شد پنج روز بعد، چارلز پنیرفروش در سن 5 سالگی درگذشت
[ترجمه ترگمان]حکاکی کراکر در ژوئن ۱۸۰۲ و پنج روز بعد در سن ۵ سالگی درگذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The first of these was wood engraving, done on the end-grain of boxwood with a burin rather than a knife.
[ترجمه گوگل]اولین مورد حکاکی روی چوب بود که به جای چاقو بر روی دانه انتهایی شمشاد انجام می شد
[ترجمه ترگمان]اولین آن ها کنده کاری چوب بود که در انتهای - با یک burin به جای چاقو به کار برده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He learned printing and engraving in Halfa and I was told in his shop that he was a dependable worker.
[ترجمه گوگل]او چاپ و قلم زنی را در حلفا آموخت و در مغازه اش به من گفتند که او کارگر قابل اعتمادی است
[ترجمه ترگمان]چاپ و حکاکی در Halfa را آموخت و در مغازه او به من گفته شد که او یک کارگر قابل اعتماد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In 1749 he began teaching engraving and drawing to Louis XV's mistress, Madame de Pompadour, creating portraits and decorating her palace.
[ترجمه گوگل]در سال 1749 او شروع به آموزش حکاکی و طراحی به معشوقه لویی پانزدهم، مادام دو پمپادور، خلق پرتره و تزئین کاخ او کرد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۷۴۹ قانون تدریس را آغاز کرد و به رفیقه لویی پانزدهم، مادام دو پومپادور، نقاشی کشید و کاخ خود را زینت داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The first wood engraving was made in 868 in the Chinese Tang Dynasty and it was named The Lonely Tree.
[ترجمه گوگل]اولین حکاکی روی چوب در سال 868 در سلسله تانگ چین ساخته شد و نام آن را درخت تنها گذاشتند
[ترجمه ترگمان]اولین حکاکی چوب در توف در دودمان تانگ چینی ساخته شد و نام آن درخت تنها بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Wood Engraving Picture and Kite Exhibition, Bei Jing, China.
[ترجمه گوگل]نمایشگاه عکس و بادبادک حکاکی روی چوب، بی جینگ، چین
[ترجمه ترگمان]فیلم اکشن و مصور وود Engraving، Bei جینگ، چین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This paper presents an automatic programming EDM engraving system.
[ترجمه گوگل]این مقاله یک سیستم حکاکی EDM برنامه ریزی خودکار را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک سیستم حکاکی خودکار را ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They began to use resin version or laser engraving to ethan.
[ترجمه گوگل]آنها شروع به استفاده از نسخه رزین یا حکاکی لیزری برای اتان کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها شروع به استفاده از نسخه رزین یا engraving لیزری به ethan کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It is an image of an engraving of a man walking a horse and it was made using a technique known as heliogravure.
[ترجمه گوگل]این تصویر حکاکی از مردی است که با اسب راه می رود و با استفاده از تکنیکی به نام هلیوگراور ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]این تصویری از حکاکی مردی است که سوار بر اسب است و با استفاده از تکنیکی شناخته شده به نام heliogravure ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The welding and engraving series equipments have reached the international standard and the marking series machine has already reached the national advance level.
[ترجمه گوگل]تجهیزات سری جوش و حکاکی به استاندارد بین المللی رسیده اند و دستگاه سری مارک قبلا به سطح پیشرفته ملی رسیده است
[ترجمه ترگمان]تجهیزات جوشکاری و حکاکی شده با تجهیزات سری به استاندارد بین المللی رسیده و ماشین سری علامت گذاری شده قبلا به سطح پیشرفت ملی رسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حکاکی (اسم)
carving, engraving, gravure

تخصصی

[نساجی] حک کردن - حکاکی

انگلیسی به انگلیسی

• art of carving out letters or designs on hard surfaces
an engraving is a picture or design that has been either cut into a surface or printed from an engraved plate.

پیشنهاد کاربران

حکاکی
1: the art of cutting something especially into the surface of wood, stone, or metal
1: هنر بریدن چیزی مخصوصاً روی سطح چوب، سنگ یا فلز
2: a print made from a cut surface
2: چاپی که از یک سطح برش زده شده است

بپرس