engram

/ˈenˌɡræm//ˈenˌɡræm/

معنی: تحولات دائمی هسته سلول، اثرارثی، اثار وراثت
معانی دیگر: (روان شناسی) رد عصبی، engramme : تحولات دائمی هسته سلول، اثر دائمی که درنتیجه یک محرک درسلول باقی میماند، اثاروراثت درسلول

جمله های نمونه

1. Engram was suspended for the entire 1992 season by Coach Joe Paterno for stealing stereo equipment from an unlocked apartment.
[ترجمه گوگل]انگرام برای کل فصل 1992 توسط مربی جو پاترنو به دلیل سرقت تجهیزات استریو از یک آپارتمان قفل نشده تعلیق شد
[ترجمه ترگمان]Engram برای کل فصل ۱۹۹۲ توسط مربی جو Paterno برای دزدیدن تجهیزات استریو از یک آپارتمان باز معلق شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You are looking for a painful emotion engram, an instant of loss which will discharge.
[ترجمه گوگل]شما به دنبال یک احساس دردناک هستید، یک لحظه از دست دادن که تخلیه شود
[ترجمه ترگمان]شما به دنبال یک احساس دردناک و یک لحظه از دست دادن خواهید بود که از آن خارج خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The whole common language may lie within the engram bank.
[ترجمه گوگل]کل زبان مشترک ممکن است در داخل بانک انگرام باشد
[ترجمه ترگمان]زبان مشترک ممکن است در درون بانک engram باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The prosurvival engram is not a manic; it can and does contain at times manic phrases.
[ترجمه گوگل]Prosurvival engram یک شیدایی نیست می تواند و گاهی اوقات شامل عبارات شیدایی است
[ترجمه ترگمان]واژه \"prosurvival engram\" یک دیوانه کننده نیست این آهنگ می تواند گاهی اوقات دیوانه وار باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A knowledge of the painful emotion engram;
[ترجمه گوگل]آگاهی از انگرام احساس دردناک؛
[ترجمه ترگمان]دانستن این احساس دردناک و دردناک،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If he is in the middle of an engram, the only way out of it is through it.
[ترجمه گوگل]اگر او در وسط یک انگرام باشد، تنها راه خروج از آن از طریق آن است
[ترجمه ترگمان]اگر او وسط یک of باشد، تنها راه خروج از آن در آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Here is the basic pattern Of the engram which will contain the chronic psychosomatic illness in any patient.
[ترجمه گوگل]در اینجا الگوی اصلی انگرام است که شامل بیماری مزمن روان تنی در هر بیمار است
[ترجمه ترگمان]در اینجا الگوی اصلی the وجود دارد که بیماری روانی - تنی مزمن در هر بیمار را شامل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. These sympathy prosurvival engrams, which make up the ally computations, vary only in intensity from the standard prosurvival engram.
[ترجمه گوگل]این انگرام‌های همدردی prosurvival، که محاسبات متحد را تشکیل می‌دهند، تنها از نظر شدت با انگرام استاندارد prosurvival متفاوت هستند
[ترجمه ترگمان]این sympathy prosurvival، که محاسبات متحد را تشکیل می دهند، تنها با شدت از استاندارد prosurvival standard تفاوت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The engram bank may be balky but enough asking will bring forth any data in it sooner or later.
[ترجمه گوگل]بانک انگرام ممکن است مبهم باشد، اما درخواست کافی دیر یا زود اطلاعاتی را در آن به ارمغان می آورد
[ترجمه ترگمان]ممکن است بانک engram balky باشد اما به اندازه کافی این سوال را مطرح می کند که هر داده ای را زودتر و یا بعدا منتشر خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. These contain suppressors by way of engram command, ally computations and painful emotion.
[ترجمه گوگل]اینها حاوی سرکوبگرها از طریق دستور Engram، محاسبات متحد و احساسات دردناک هستند
[ترجمه ترگمان]اینها شامل suppressors از طریق فرمان engram، محاسبات متحد و احساسات دردناک هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It does not matter whether the engram occurred two hours or ten years ago, painful emotion can be reduced from it.
[ترجمه گوگل]فرقی نمی کند که انگرام دو ساعت یا ده سال پیش رخ داده باشد، می توان احساسات دردناک را از آن کاهش داد
[ترجمه ترگمان]مهم نیست که آیا engram دو ساعت یا ده سال پیش رخ داده است، احساسات دردناک می تواند از آن کاهش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The engram itself, upon which the lock depended, may not be accessible without a full Dianetic address to the problem.
[ترجمه گوگل]خود انگرام، که قفل به آن وابسته است، ممکن است بدون آدرس کامل Dianetic برای مشکل قابل دسترسی نباشد
[ترجمه ترگمان]خود engram، که در آن قفل به آن وابسته است، ممکن است بدون آدرس کامل Dianetic در دسترس نباشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This engram resides in a tiny area in the brain's cerebellum - a place many neuroscientists never thought to look.
[ترجمه گوگل]این انگرام در ناحیه کوچکی در مخچه مغز قرار دارد - جایی که بسیاری از دانشمندان علوم اعصاب هرگز فکر نمی کردند به آن نگاه کنند
[ترجمه ترگمان]این engram در ناحیه کوچکی در مخچه مغز وجود دارد - جایی که بسیاری از ذهن شناسان به آن نگاه نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The third example of the painful emotion engram is the third type: loss of an ally by reversal.
[ترجمه گوگل]سومین مثال از انگرام احساس دردناک، نوع سوم است: از دست دادن یک متحد با برگشت
[ترجمه ترگمان]سومین نمونه از engram احساسات دردناک، نوع سوم است: از دست دادن متحد با برگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تحولات دائمی هسته سلول (اسم)
engram

اثر ارثی (اسم)
engram

اثار وراثت (اسم)
engram

تخصصی

[روانپزشکی] ردّ . این اصطلاح اول بار توسط لشلی (leshley) مورد استفاده قرار گرفت. منظور از ردّ عصبی تغییر پایدار یا نیمه پایدار در نسج عصبی است که در نتیجه تحریک پدید می آید. هنوز روشن نیست از نظر بیوشیمیایی مفهوم این تغییر چیست.

انگلیسی به انگلیسی

• a physical change on the nervous system that represents a memory

پیشنهاد کاربران

Engram /ˈɛnɡr�m/ ( n - psychol ) the physical basis of an individual memory in the brain; a presumed encoding in neural tissue that provides a physical basis for the persistence of memory; a memory trace.
...
[مشاهده متن کامل]

اساس فیزیکی یک حافظه ی مفرد در مغز؛ رمزگذاری فرضی در بافت عصبی که مبنای فیزیکی را برای تداوم حافظه فراهم می کند؛ رد حافظه؛ اثر بجای مانده در حافظه
Example 1: 👇
The engram is the neural network representing fragments of past experiences which have been encoded.
انگرام یا رد حافظه یک شبکه عصبی است که بخش هایی از تجربیات گذشته را نشان می دهد که کدگذاری شده اند.
Example 2: 👇
The complex spatial and time - related stimulus pattern is stored at the synapses as a memory engram in the form of long - term modifications.
الگوی تحریک پذیرِ پیچیده ی مرتبط با زمان و مکان در سیناپس ها ( اتصال رشته های عصبی ) به عنوان یک رد و یا اثر بجای مانده ی حافظه در قالب تغییرات طولانی مدت ذخیره می شود.
Example 3: 👇
Every suggestion which has succeeded leaves a strong trace, or engram, in the brain.
هر پیشنهادی که موفقیت آمیز باشد، یک اثر و یا نشان در حافظه و یا یک ردپای قوی در مغز باقی می گذارد.
Example 4: 👇
Studies suggest that the formation of an engram involves complex processes within the neural network.
مطالعات نشان می دهد که تشکیل یک انگرام یا اثری که از یک خاطره بجا می ماند شامل فرآیندهای پیچیده در شبکه عصبی است.

engram
منابع• https://www.merriam-webster.com/dictionary/engram
اطلاعات اکتسابی
ردّ عصبی
memory engram: ردّ عصبی در حافظه

بپرس