1. The importance of the hive is strongly engrained in the Geonosian mind, and they are, as a whole, contemptuous of other species.
[ترجمه گوگل]اهمیت کندو به شدت در ذهن ژئونوسیان حک شده است و آنها به طور کلی نسبت به سایر گونه ها تحقیر می کنند
[ترجمه ترگمان]اهمیت کندو به شدت در ذهن Geonosian وجود دارد و آن ها، به عنوان یک کل، تحقیر آمیز از گونه های دیگر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اهمیت کندو به شدت در ذهن Geonosian وجود دارد و آن ها، به عنوان یک کل، تحقیر آمیز از گونه های دیگر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. It seems that joie de vivre is well engrained in its national psyche.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که joie de vivre به خوبی در روحیه ملی آن جا افتاده است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که \"زندگی پر شور\" در روح ملی اش به خوبی درک شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که \"زندگی پر شور\" در روح ملی اش به خوبی درک شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. That mission is "deeply engrained in the culture, " he adds.
[ترجمه گوگل]او می افزاید که این ماموریت «عمیقاً در فرهنگ ریشه دوانده است»
[ترجمه ترگمان]او اضافه می کند: \" این ماموریت عمیقا در فرهنگ پیچیده شده است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او اضافه می کند: \" این ماموریت عمیقا در فرهنگ پیچیده شده است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. It seems that joie de vivre is well engrained in the national psyche.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که joie de vivre به خوبی در روان ملی جا افتاده است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که \"زندگی پر شور\" در روح ملی به خوبی درک شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که \"زندگی پر شور\" در روح ملی به خوبی درک شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The principles have to be engrained, it must be the way one thinks.
[ترجمه گوگل]اصول باید حک شود، باید آن گونه باشد که فرد فکر می کند
[ترجمه ترگمان]اصول باید engrained باشد، باید راهی باشد که آدم فکر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اصول باید engrained باشد، باید راهی باشد که آدم فکر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. This strategy is going up against a deeply engrained bias toward growth -- in earnings and in share price.
[ترجمه گوگل]این استراتژی در برابر یک سوگیری عمیق نسبت به رشد - در سود و در قیمت سهام است
[ترجمه ترگمان]این استراتژی در تضاد با گرایش عمیق نسبت به رشد - - در درآمدها و در قیمت سهام خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این استراتژی در تضاد با گرایش عمیق نسبت به رشد - - در درآمدها و در قیمت سهام خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The bad phenomenon is engrained, and will be hard to eradicate.
[ترجمه گوگل]پدیده بد ریشه دارد و ریشه کن کردن آن دشوار خواهد بود
[ترجمه ترگمان]پدیده بد engrained است و ریشه کن کردن آن سخت خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پدیده بد engrained است و ریشه کن کردن آن سخت خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. However, if they are too engrained and rigid, some problems may arise.
[ترجمه گوگل]با این حال، اگر آنها بیش از حد چسبیده و سفت باشند، ممکن است برخی از مشکلات ایجاد شود
[ترجمه ترگمان]با این حال، اگر آن ها بیش از حد سرسخت و سخت باشند، ممکن است مشکلاتی ایجاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این حال، اگر آن ها بیش از حد سرسخت و سخت باشند، ممکن است مشکلاتی ایجاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. A spokeswoman said: "Swedishness is engrained in every part of our stores. "
[ترجمه گوگل]یکی از سخنگویان گفت: "سوئدی در هر قسمت از فروشگاه های ما حک شده است "
[ترجمه ترگمان]یکی از سخنگویان گفت: \" در هر بخش از فروشگاه های ما Swedishness نفر است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یکی از سخنگویان گفت: \" در هر بخش از فروشگاه های ما Swedishness نفر است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Asia's propensity to save is engrained more by policy than by culture.
[ترجمه گوگل]تمایل آسیایی به پس انداز بیشتر از طریق سیاست ریشه دارد تا فرهنگ
[ترجمه ترگمان]تمایل آسیا به نجات جان خود را به سیاست نسبت به فرهنگ سوق می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تمایل آسیا به نجات جان خود را به سیاست نسبت به فرهنگ سوق می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. His music and performances are historic and forever engrained in our hearts.
[ترجمه گوگل]موسیقی و اجراهای او تاریخی است و برای همیشه در قلب ما حک شده است
[ترجمه ترگمان]موسیقی و اجرای او تاریخی و جاودانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]موسیقی و اجرای او تاریخی و جاودانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Our romantic ideals of love are deeply engrained and don't mesh easily with a practice where the prospective husband and wife—and their feelings–are placed outside of the negotiating loop.
[ترجمه گوگل]ایدهآلهای عاشقانه ما در مورد عشق عمیقاً ریشهدار هستند و به راحتی با تمرینی که در آن زن و شوهر آینده - و احساسات آنها - خارج از حلقه مذاکره قرار میگیرند، تلفیق نمیشوند
[ترجمه ترگمان]ایده آل های عشقی ما عمیقا engrained هستند و به آسانی با یک تمرین که در آن همسر و همسر آینده - و احساسات آن ها - خارج از حلقه مذاکره قرار دارند، به آسانی تغییر نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ایده آل های عشقی ما عمیقا engrained هستند و به آسانی با یک تمرین که در آن همسر و همسر آینده - و احساسات آن ها - خارج از حلقه مذاکره قرار دارند، به آسانی تغییر نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Asia's propensity to save is engrained more by policy than by culture. But that doesn't mean it can be quickly or easily reversed.
[ترجمه گوگل]تمایل آسیایی به پس انداز بیشتر از طریق سیاست ریشه دارد تا فرهنگ اما این بدان معنا نیست که می توان آن را به سرعت یا به راحتی معکوس کرد
[ترجمه ترگمان]تمایل آسیا به نجات جان خود را به سیاست نسبت به فرهنگ سوق می دهد اما این به آن معنا نیست که می تواند به سرعت و یا به راحتی معکوس شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تمایل آسیا به نجات جان خود را به سیاست نسبت به فرهنگ سوق می دهد اما این به آن معنا نیست که می تواند به سرعت و یا به راحتی معکوس شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. This situation is familiar to anyone who is trying to lose weight or to control a well- engrained habit.
[ترجمه گوگل]این وضعیت برای هر کسی که سعی در کاهش وزن یا کنترل یک عادت ریشهدار دارد آشناست
[ترجمه ترگمان]این وضعیت برای هر کسی که سعی دارد وزن کم کند یا کنترل یک عادت خوب را داشته باشد، آشنا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این وضعیت برای هر کسی که سعی دارد وزن کم کند یا کنترل یک عادت خوب را داشته باشد، آشنا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید