englishman

/ˈɪŋˌɡlɪʃmən//ˈɪŋɡlɪʃmən/

معنی: انگلیسی
معانی دیگر: (مرد) انگلیسی، اهل انگلیس، کشتی انگلیسی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: Englishmen
• : تعریف: a man who is a native or citizen of England, or a male of English descent.

جمله های نمونه

1. An Englishman’s home is his castle.
[ترجمه گوگل]خانه یک انگلیسی قلعه اوست
[ترجمه ترگمان]خانه یک مرد انگلیسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I was astonished that he was not an Englishman.
[ترجمه گوگل]تعجب کردم که او یک انگلیسی نیست
[ترجمه ترگمان]تعجب کردم که مرد انگلیسی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. An Englishman is an alien in America.
[ترجمه گوگل]یک انگلیسی در آمریکا یک بیگانه است
[ترجمه ترگمان]یک انگلیسی یک بیگانه در آمریکا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She had married a charming but rather vague Englishman.
[ترجمه گوگل]او با یک انگلیسی جذاب اما نسبتا مبهم ازدواج کرده بود
[ترجمه ترگمان]او با یک انگلیسی جذاب ولی نسبتا مبهمی ازدواج کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. For an Englishman he speaks French rather well.
[ترجمه گوگل]برای یک انگلیسی، او به خوبی فرانسوی صحبت می کند
[ترجمه ترگمان]برای یک انگلیسی او فرانسه را خوب بلد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She is married to an Englishman.
[ترجمه گوگل]او با یک مرد انگلیسی ازدواج کرده است
[ترجمه ترگمان]با یک انگلیسی ازدواج کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She stared thoughtfully at the Englishman across the table.
[ترجمه گوگل]او متفکرانه به مرد انگلیسی آن طرف میز خیره شد
[ترجمه ترگمان]متفکرانه به مرد انگلیسی روی میز خیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. As an Englishman who'd lived for a long time in France, he felt a certain conflict of allegiances when the two countries played soccer.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک انگلیسی که مدت طولانی در فرانسه زندگی کرده بود، وقتی دو کشور فوتبال بازی می کردند، تضاد وفاداری خاصی را احساس کرد
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک انگلیسی که مدتی طولانی در فرانسه زندگی کرده بود، هنگامی که دو کشور فوتبال بازی کردند، یک تضاد خاص از وفاداری را احساس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Have you heard the one about the Englishman, the Irishman and the Scotsman?
[ترجمه گوگل]آیا در مورد انگلیسی، ایرلندی و اسکاتلندی شنیده اید؟
[ترجمه ترگمان]آیا شنیده اید که مرد انگلیسی، مرد ایرلندی و اسکاتلندی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. My teacher is an Englishman with golden hair.
[ترجمه گوگل]معلم من یک انگلیسی با موهای طلایی است
[ترجمه ترگمان]معلمم یک انگلیسی با موهای طلایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. An Englishman calls himself young at fifty.
[ترجمه گوگل]یک انگلیسی خود را جوان پنجاه ساله می نامد
[ترجمه ترگمان]مرد انگلیسی در پنجاه سالگی خودش را جوان می خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He could not believe that, had the Englishman known how much he was at risk, he would have hazarded his grandson.
[ترجمه گوگل]او نمی توانست باور کند که اگر مرد انگلیسی می دانست چقدر در معرض خطر است، نوه اش را به خطر می انداخت
[ترجمه ترگمان]او نمی توانست باور کند که اگر مرد انگلیسی می دانست که او چقدر در خطر است، نوه اش را به خطر می انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Canning was a very traditional Englishman but he had a surprisingly romantic side to him as well.
[ترجمه گوگل]کنینگ یک انگلیسی بسیار سنتی بود، اما جنبه رمانتیک شگفت انگیزی نیز برای او داشت
[ترجمه ترگمان]canning یک انگلیسی بسیار سنتی بود، اما به طرز شگفت انگیزی جنبه شاعرانه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Can you know an Englishman from an American?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید یک انگلیسی را از یک آمریکایی بشناسید؟
[ترجمه ترگمان]آیا شما یک انگلیسی را از یک آمریکایی می شناسید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. "But," said the Englishman, "this looks very much like a suspension of payment. "
[ترجمه گوگل]مرد انگلیسی گفت: "اما این به نظر بسیار شبیه تعلیق پرداخت است "
[ترجمه ترگمان]مرد انگلیسی گفت: \" اما این بسیار شبیه به تعلیق پرداخت ها است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

انگلیسی (اسم)
british, english, englishman, briton, britisher, johnny, limejuicer, limey

انگلیسی به انگلیسی

• man who is a citizen or resident of england
an englishman is a man who comes from england.

پیشنهاد کاربران

بپرس