english teacher

جمله های نمونه

1. Our English teacher quizzed us yesterday morning.
[ترجمه گوگل]معلم انگلیسی ما دیروز صبح از ما سؤال کرد
[ترجمه ترگمان]معلم انگلیسی ما دیروز صبح از ما سوال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He's an English teacher at Highland Road School.
[ترجمه گوگل]او یک معلم انگلیسی در مدرسه Highland Road است
[ترجمه ترگمان]او یک معلم انگلیسی در مدرسه جاده Highland است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The English teacher watered down the course for the slow-learning students.
[ترجمه گوگل]معلم انگلیسی دوره را برای دانش آموزان دیرآموز کم کرد
[ترجمه ترگمان]معلم انگلیسی درس را برای دانش آموزان آهسته آبیاری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The man standing before the blackboard is our English teacher.
[ترجمه گوگل]مردی که جلوی تخته سیاه ایستاده معلم انگلیسی ماست
[ترجمه ترگمان]مردی که جلوی تخته سیاه ایستاده معلم انگلیسی ماست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. My English teacher provided me with the means to enjoy reading poetry.
[ترجمه گوگل]معلم زبان انگلیسی ام ابزاری برای من فراهم کرد تا از خواندن شعر لذت ببرم
[ترجمه ترگمان]معلم انگلیسی من وسیله ای برای لذت بردن از شعر خواندن به من داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He received his certification as a high school English teacher.
[ترجمه گوگل]او گواهینامه خود را به عنوان معلم انگلیسی دبیرستان دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]او گواهی نامه خود را به عنوان معلم دبیرستان انگلیسی دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She started her career as an English teacher.
[ترجمه گوگل]او کار خود را به عنوان معلم زبان انگلیسی آغاز کرد
[ترجمه ترگمان]او کارش را به عنوان معلم انگلیسی شروع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His English teacher had written on his report that he showed great promise.
[ترجمه گوگل]معلم انگلیسی او در گزارش خود نوشته بود که او بسیار امیدوار کننده است
[ترجمه ترگمان]معلم انگلیسی او در گزارشی که به او قول داده بود، نوشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. After a little while, the English teacher turned off an epigram.
[ترجمه گوگل]بعد از مدتی معلم انگلیسی یک اپیگرام را خاموش کرد
[ترجمه ترگمان]بعد از مدتی معلم انگلیسی لطیفه گویی را خاموش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Our English teacher goes to keep-fit classes and does exercises every other day.
[ترجمه گوگل]معلم زبان انگلیسی ما به کلاس های تناسب اندام می رود و یک روز در میان تمرینات را انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]معلم انگلیسی ما به کلاس های مناسب می رود و هر روز تمرین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I saw my old English teacher last time I went home.
[ترجمه گوگل]آخرین باری که به خانه رفتم، معلم انگلیسی قدیمی ام را دیدم
[ترجمه ترگمان]آخرین باری که به خانه رفتم معلم انگلیسی خودم را دیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. My high school English teacher was close to me. She was almost my best friend.
[ترجمه گوگل]معلم انگلیسی دبیرستانم به من نزدیک بود او تقریباً بهترین دوست من بود
[ترجمه ترگمان]معلم مدرسه دبیرستانم به من نزدیک بود اون تقریبا بهترین دوستم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. My career as an English teacher didn't last long.
[ترجمه گوگل]حرفه من به عنوان معلم زبان انگلیسی زیاد دوام نیاورد
[ترجمه ترگمان]شغل من به عنوان معلم انگلیسی زیاد طول نکشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I had a brilliant English teacher who fired me with enthusiasm for literature at an early age.
[ترجمه گوگل]من یک معلم انگلیسی زبردست داشتم که در سنین پایین مرا با اشتیاق به ادبیات اخراج کرد
[ترجمه ترگمان]من یک معلم عالی انگلیسی داشتم که با اشتیاق به ادبیات در سنین پایین از من انتقاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. My friend paired off with an English teacher who taught in a junior middle school.
[ترجمه گوگل]دوست من با یک معلم انگلیسی که در یک مدرسه راهنمایی تدریس می کرد، جفت شد
[ترجمه ترگمان]دوستم با یک معلم انگلیسی که در یک مدرسه متوسطه مشغول تدریس بود، جفت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• instructor in english, one who teaches english

پیشنهاد کاربران

بپرس