engaged in

جمله های نمونه

1. He is engaged in the ruthless pursuit of wealth.
[ترجمه گوگل]او در جستجوی بی رحمانه ثروت است
[ترجمه ترگمان]او در تعقیب بی رحمانه ثروت شرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The company is engaged in the eternal search for a product that will lead the market.
[ترجمه گوگل]این شرکت در جستجوی ابدی برای محصولی است که بازار را رهبری کند
[ترجمه ترگمان]شرکت در جستجوی ابدی برای محصولی است که بازار را هدایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I have never engaged in the drug trade.
[ترجمه گوگل]من هرگز وارد تجارت مواد مخدر نشده ام
[ترجمه ترگمان]من هیچ وقت درگیر تجارت مواد نبودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Troops are engaged in the expulsion of enemy forces from the area.
[ترجمه گوگل]نیروها مشغول بیرون راندن نیروهای دشمن از منطقه هستند
[ترجمه ترگمان]نیروهای نظامی درگیر اخراج نیروهای دشمن از این منطقه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They've been engaged in a legal battle with the council for several months.
[ترجمه گوگل]آنها چندین ماه است که درگیر دعوای حقوقی با شورا هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها چندین ماه است که درگیر یک نبرد قانونی با این شورا شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They are engaged in import and export.
[ترجمه گوگل]آنها به واردات و صادرات مشغول هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها وارد واردات و صادرات می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They found the three engaged in target practice.
[ترجمه گوگل]آنها سه نفر را درگیر تمرین هدف یافتند
[ترجمه ترگمان]آن ها این سه نفر را در تمرین هدف یافتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. All these were chance discoveries made by scientists engaged in other investigations.
[ترجمه گوگل]همه اینها اکتشافات تصادفی توسط دانشمندانی بود که در تحقیقات دیگر مشغول بودند
[ترجمه ترگمان]همه اینها کشفیات تصادفی بودند که دانشمندان در تحقیقات دیگر انجام دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They are engaged in talks with the Irish government.
[ترجمه گوگل]آنها در حال مذاکره با دولت ایرلند هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها مشغول مذاکره با دولت ایرلند هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We engaged in a long conversation.
[ترجمه گوگل]درگیر یک گفتگوی طولانی شدیم
[ترجمه ترگمان]ما در یک مکالمه طولانی با هم نامزد کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They were engaged in conversation.
[ترجمه گوگل]مشغول گفتگو بودند
[ترجمه ترگمان]به گفتگو مشغول بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Two hundred horse were engaged in the war.
[ترجمه گوگل]دویست اسب درگیر جنگ بودند
[ترجمه ترگمان]دویست اسب در جنگ قرار داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The candidates engaged in a lively give-and-take, witnessed by a huge television audience.
[ترجمه گوگل]نامزدها درگیر یک داد و ستد پر جنب و جوش بودند که تماشاگران تلویزیونی زیادی شاهد آن بودند
[ترجمه ترگمان]نامزدها در یک نمایش زنده و با نشاط شرکت کردند و شاهد حضور تماشاچیان بسیار زیادی در تلویزیون بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The committee concluded that the senators had engaged in improper conduct.
[ترجمه گوگل]کمیته به این نتیجه رسید که سناتورها دست به رفتار نادرست زده اند
[ترجمه ترگمان]کمیته به این نتیجه رسید که سناتورها درگیر رفتار نامناسب شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He was engaged in subversive activities .
[ترجمه گوگل]او به فعالیت های خرابکارانه مشغول بود
[ترجمه ترگمان]او در فعالیت های براندازانه دخیل بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• occupied with; got into, got involved with

پیشنهاد کاربران

خطم شدن به چیزی
مثلا
Some activities engaged in crime
بعضی از فعالیت ها به جرم خطم شد.
پیوستن به
درگیر بودن با
اشتغال به
مشارکت کردن
درگیر/دخیل/شریک در، عهده دارِ
مشغول در/به

بپرس