engage one's core

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
درگیر کردن عضلات مرکزی بدن / فعال سازی مرکز بدن
در زبان محاوره ای:
شکم و پهلو رو سفت کن، عضلات وسط بدنتو فعال کن، مرکز بدنتو درگیر کن
________________________________________
...
[مشاهده متن کامل]

🔸 تعریف ها:
1. ** ( ورزشی – فیزیکی ) :**
سفت کردن و فعال سازی عضلات شکم، پهلو، کمر و لگن برای حفظ تعادل، قدرت و پایداری در حرکات
مثال: Engage your core before lifting the weight.
قبل از بلند کردن وزنه، عضلات مرکزی بدنتو فعال کن.
2. ** ( آموزشی – اصلاح فرم ) :**
دستور رایج در تمرینات ورزشی برای جلوگیری از آسیب و افزایش اثربخشی حرکت
مثال: During yoga, always engage your core to protect your spine.
در یوگا همیشه مرکز بدنتو فعال کن تا ستون فقراتت محافظت بشه.
3. ** ( استعاری – تمرکز ذهنی ) :**
در برخی زمینه ها، ممکنه به تمرکز درونی یا حفظ تعادل ذهنی اشاره کنه
مثال: To stay grounded in stress, engage your core and breathe deeply.
برای حفظ آرامش در استرس، مرکز بدنتو فعال کن و عمیق نفس بکش.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
tighten your abs – activate core muscles – brace your core – stabilize your torso
________________________________________
🔸 ریشه شناسی:
فعل *engage* به معنای درگیر کردن *core* به معنای مرکز بدن
در تمرینات مدرن مثل پیلاتس، کراس فیت، یوگا و فیزیوتراپی، این عبارت برای اصلاح فرم و افزایش ایمنی بسیار رایجه
در فارسی، ترجمه هایی مثل سفت کردن شکم، فعال سازی مرکز بدن یا درگیر کردن عضلات مرکزی رایج ان