1. Women in Britain were first enfranchised in 191
[ترجمه گوگل]زنان در بریتانیا اولین بار در سال 191 از حق رای برخوردار شدند
[ترجمه ترگمان]زنان در بریتانیا برای نخستین بار به ۱۹۱ رای داده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. In Britain women were enfranchised in 191
[ترجمه گوگل]در بریتانیا زنان در سال 191 از حق رای برخوردار شدند
[ترجمه ترگمان]در بریتانیا زنان به ۱۹۱ رای داده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The company voted to enfranchise its 120 women members.
[ترجمه گوگل]این شرکت به 120 عضو زن خود رای داد
[ترجمه ترگمان]این شرکت به enfranchise عضو زن خود رای داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She acted as if she were an enfranchised male.
[ترجمه گوگل]او طوری رفتار می کرد که انگار مردی است که حق رای دارد
[ترجمه ترگمان]طوری رفتار می کرد که انگار یک مرد enfranchised
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. South Africa's new constitution enfranchised 28 million blacks.
[ترجمه گوگل]قانون اساسی جدید آفریقای جنوبی 28 میلیون سیاه پوست را از حق رای برخوردار کرد
[ترجمه ترگمان]قانون اساسی جدید آفریقای جنوبی ۲۸ میلیون سیاه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Like many another newly enfranchised 18-year-olds, I voted Conservative in 197
[ترجمه گوگل]من نیز مانند بسیاری از جوانان 18 ساله که به تازگی حق رای گرفته اند، در سال 197 به محافظه کار رای دادم
[ترجمه ترگمان]مانند بسیاری دیگر از کودکان ۱۸ ساله، من در ۱۹۷ نفر به محافظه کاران رای دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. This legislation enfranchised many thousands of people.
[ترجمه گوگل]این قانون هزاران نفر را از حق خود برخوردار کرد
[ترجمه ترگمان]این قانون برای بسیاری از مردم رای داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. New Zealand was the first country to enfranchise women. It gave them the vote in 189
[ترجمه گوگل]نیوزلند اولین کشوری بود که زنان را از حق رای برخوردار کرد در سال 189 به آنها رای داد
[ترجمه ترگمان]نیوزیلند اولین کشوری بود که زنان را تحت تاثیر قرار داد در سال ۱۸۹ به آن ها رای داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Nor was it in 196 when decisions to disenfranchise as well as to enfranchise were a possibility.
[ترجمه گوگل]همچنین در سال 196 زمانی که تصمیمات برای سلب حق رای و همچنین اعطای حق رای امکان پذیر بود، نبود
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۶ نیز زمانی که تصمیم به disenfranchise و نیز to امکان پذیر نبود، در سال ۱۹۶ نیز وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The existing law stated that only those who had been granted citizenship would be enfranchised.
[ترجمه گوگل]قانون موجود بیان میکرد که فقط کسانی که تابعیت آنها را دریافت کردهاند حق رای خواهند داشت
[ترجمه ترگمان]قانون موجود بیان داشت که به کسانی که تابعیت اعطا شده، حق رای داده خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The ruling countered moves in both Hamburg and Schleswig-Holstein to enfranchise certain categories of foreigners in local elections.
[ترجمه گوگل]این حکم با اقداماتی که در هامبورگ و شلزویگ-هولشتاین برای اعطای حق رای به دستههای خاصی از خارجیها در انتخابات محلی انجام میشد، مقابله کرد
[ترجمه ترگمان]این حکم به سرعت در هر دو کشور هامبورگ و هولشتاین - هولشتاین حرکت کرد تا دسته های خاصی از خارجیان را در انتخابات محلی از بین ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. So far from allowing that number might increase, in 1769 he even favoured a reduction of the number of the enfranchised.
[ترجمه گوگل]در سال 1769 او حتی از کاهش تعداد افراد دارای حق رای حمایت کرد
[ترجمه ترگمان]تا کنون، از این که این تعداد ممکن است افزایش یابد، در سال ۱۷۶۹ او حتی به کاهش تعداد of رای داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It was also attributable to the increasing demands and expectations of the newly enfranchised working population.
[ترجمه گوگل]این امر همچنین به افزایش تقاضاها و انتظارات جمعیت شاغل تازه برخوردار از حق رای نسبت داده شد
[ترجمه ترگمان]همچنین مربوط به افزایش تقاضاها و انتظارات جمعیت تازه آزاد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The group works in developing countries to increase literacy and enfranchise women.
[ترجمه گوگل]این گروه در کشورهای در حال توسعه برای افزایش سواد و حقوق زنان کار می کند
[ترجمه ترگمان]این گروه در کشورهای در حال توسعه برای افزایش سواد آموزی و enfranchise کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید