1. Edmonton enforcer Kelly Buchberger scored twice in last night's game.
[ترجمه گوگل]کلی بوخبرگر مجری ادمونتون در بازی دیشب دو گل به ثمر رساند
[ترجمه ترگمان]انتقام جوی کلی Edmonton دو بار در بازی شب گذشته گل زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]انتقام جوی کلی Edmonton دو بار در بازی شب گذشته گل زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Clarke had already achieved fame as a law enforcer by tracking down and executing the famous dandy highwayman, Jack Rann.
[ترجمه گوگل]کلارک قبلاً به عنوان مجری قانون با ردیابی و اعدام جک ران، بزرگراهدار شیک پوش مشهور، به شهرت رسیده بود
[ترجمه ترگمان]همان طور که جک ران گاو روش را تعقیب می کرد و این highwayman معروف را به اجر در می آورد به شهرت و شهرتش دست یافته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همان طور که جک ران گاو روش را تعقیب می کرد و این highwayman معروف را به اجر در می آورد به شهرت و شهرتش دست یافته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. And the professional enforcer visibly disapproved of endangering the minds of civilians in what she considered a problem for her department.
[ترجمه گوگل]و مجری حرفه ای به وضوح با به خطر انداختن اذهان غیرنظامیان در موردی که او مشکلی برای اداره خود می دانست، مخالف بود
[ترجمه ترگمان]و enforcer حرفه ای به طور آشکار مخالف به خطر انداختن ذهن غیر نظامیان در چیزی بود که او به عنوان مساله ای برای اداره خود در نظر گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]و enforcer حرفه ای به طور آشکار مخالف به خطر انداختن ذهن غیر نظامیان در چیزی بود که او به عنوان مساله ای برای اداره خود در نظر گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The prison system became, by default, a major enforcer of repression.
[ترجمه گوگل]سیستم زندان به طور پیش فرض به مجری اصلی سرکوب تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]سیستم زندان به طور پیش فرض، یکی از enforcer اصلی سرکوب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سیستم زندان به طور پیش فرض، یکی از enforcer اصلی سرکوب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. As a proactive enforcer a field man must always be prepared for the unexpected.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک مجری فعال، یک مرد میدانی باید همیشه برای موارد غیرمنتظره آماده باشد
[ترجمه ترگمان]به عنوان عامل فعال و فعال، انسان باید همیشه برای انتظار غیر منتظره آماده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به عنوان عامل فعال و فعال، انسان باید همیشه برای انتظار غیر منتظره آماده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Even so, marriage is hardly a foolproof enforcer of monogamy.
[ترجمه گوگل]با این حال، ازدواج به سختی یک مجری بیعیب از تکهمسری است
[ترجمه ترگمان]با این حال، ازدواج به سختی یکی از enforcer foolproof (تکگانی)به حساب می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این حال، ازدواج به سختی یکی از enforcer foolproof (تکگانی)به حساب می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The time should be limited when the enforcer of administration does not transfer criminal cases.
[ترجمه گوگل]زمانی که مجری اداره امور کیفری را منتقل نمی کند باید محدود شود
[ترجمه ترگمان]زمان باید محدود شود وقتی که رئیس دولت پرونده های جنایی را منتقل نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زمان باید محدود شود وقتی که رئیس دولت پرونده های جنایی را منتقل نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. A faceless enforcer, Boba Fett's distinctive armor strikes fear in the hearts of fugitives.
[ترجمه گوگل]زره متمایز Boba Fett که یک مجری بی چهره است، ترس را در دل فراریان ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]یک عامل اجرایی ناشناس، حتی زره مشخص و مشخص، ترس در قلب فراریان دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک عامل اجرایی ناشناس، حتی زره مشخص و مشخص، ترس در قلب فراریان دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The Jamaica-born disco diva played the 'roided-up enforcer of zillionaire industrialist Max Zorin.
[ترجمه گوگل]دیو دیسکو متولد جامائیکا در نقش "محور ماکس زورین" صنعتگر زورآلود بازی می کرد
[ترجمه ترگمان]The disco که به دنیا آمده بود، \"enforcer roided\" (Max Zorin)(zillionaire Zorin)را بازی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]The disco که به دنیا آمده بود، \"enforcer roided\" (Max Zorin)(zillionaire Zorin)را بازی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. There is no international enforcer to punish scofflaws, no blue-helmeted U. N. climate cops to dispense justice.
[ترجمه گوگل]هیچ مجری بینالمللی برای مجازات مسخرهگران، هیچ پلیس اقلیم شمالی با کلاه آبی برای اجرای عدالت وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ enforcer بین المللی برای تنبیه scofflaws وجود ندارد ان پلیس آب و هوا به اجرای عدالت می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هیچ enforcer بین المللی برای تنبیه scofflaws وجود ندارد ان پلیس آب و هوا به اجرای عدالت می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Enforcer: A tough combative player whose sole purpose is to keep the oppsition attack in check.
[ترجمه گوگل]Enforcer: یک بازیکن جنگی سرسخت که تنها هدفش کنترل حمله اپشن است
[ترجمه ترگمان]enforcer: یک بازیکن مهاجم سرسخت که تنها هدفش این است که حمله oppsition را کنترل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]enforcer: یک بازیکن مهاجم سرسخت که تنها هدفش این است که حمله oppsition را کنترل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Senators are furious that a local law enforcer was moonlighting as bodyguard to Antonio.
[ترجمه گوگل]سناتورها از اینکه یک مجری قانون محلی به عنوان محافظ آنتونیو مهتابی میکرد خشمگین هستند
[ترجمه ترگمان]سناتورها از اینکه یک انتقام جوی محلی به عنوان محافظ شخصی آنتونیو دستگیر شده است، عصبانی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سناتورها از اینکه یک انتقام جوی محلی به عنوان محافظ شخصی آنتونیو دستگیر شده است، عصبانی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. As Hospital Warrant Officer, he is a fair but firm advocate and enforcer of Service traditions and discipline.
[ترجمه گوگل]به عنوان افسر حکم بیمارستان، او یک مدافع منصف اما محکم و مجری سنت ها و نظم خدمات است
[ترجمه ترگمان]او به عنوان افسر رابط بیمارستان، منصف است، اما مدافع سرسخت و اصول اخلاقی و نظم و انضباط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او به عنوان افسر رابط بیمارستان، منصف است، اما مدافع سرسخت و اصول اخلاقی و نظم و انضباط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Patrick is generally regarded as having been an aggressive enforcer of civil-rights laws and often came under fire from conservatives.
[ترجمه گوگل]پاتریک عموماً به عنوان مجری تهاجمی قوانین حقوق مدنی در نظر گرفته می شود و اغلب مورد انتقاد محافظه کاران قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]پاتریک عموما به عنوان یک انتقام تهاجمی از قوانین حقوق مدنی محسوب می شود و اغلب تحت آتش محافظه کاران قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پاتریک عموما به عنوان یک انتقام تهاجمی از قوانین حقوق مدنی محسوب می شود و اغلب تحت آتش محافظه کاران قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. It transforms the police officer from an investigator and enforcer into a catalyst in a process of community self-help.
[ترجمه گوگل]این افسر پلیس را از یک بازپرس و مجری به یک کاتالیزور در فرآیند خودیاری جامعه تبدیل می کند
[ترجمه ترگمان]این امر، افسر پلیس را از یک بازرس و enforcer به یک کاتالیزور در فرآیند کمک به خود اجتماعی تبدیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این امر، افسر پلیس را از یک بازرس و enforcer به یک کاتالیزور در فرآیند کمک به خود اجتماعی تبدیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید