enfilade

/ˈenfəleɪd//ˌenfɪˈleɪd/

معنی: یک رشتهء اطاق، روبروی هم قرار دادن، درو عرضی کردن
معانی دیگر: (ارتش)، تیراندازی راستایی (تیراندازی از جناح به پهنای صف دشمن که امکان اصابت را بسیار بیشتر می کند)، آرایش راستایی، نظ درو عرضی کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: gunfire directed along the entire length of a military target, such as a line of soldiers.

(2) تعریف: a line of soldiers or other military target subject to such an attack.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: enfilades, enfilading, enfiladed
• : تعریف: to direct gunfire along the entire length of.

مترادف ها

یک رشتهء اطاق (اسم)
enfilade

روبروی هم قرار دادن (فعل)
front, enfilade

درو عرضی کردن (فعل)
enfilade

انگلیسی به انگلیسی

• gunfire coming from the side

پیشنهاد کاربران

بپرس