enfetter

/enˈfetər//ɪnˈfetə/

معنی: زنجیر کردن، در بند نهادن، در قید عبودیت ازردن، گرفتار غل و زنجیر کردن
معانی دیگر: کند و زنجیر کردن، غل و زنجیر کردن (به ویژه پاهارا)، در قید گذاشتن

مترادف ها

زنجیر کردن (فعل)
chain, manacle, enchain, enfetter

در بند نهادن (فعل)
enfetter

در قید عبودیت ازردن (فعل)
enfetter

گرفتار غل و زنجیر کردن (فعل)
enfetter

انگلیسی به انگلیسی

• enchain, fetter

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
در بند کردن / با زنجیر بستن / محدود کردن / اسیر ساختن
در زبان محاوره ای:
زنجیرش کرد، اسیرش کرد، گرفتش تو قید و بند، آزادی شو گرفت
🔸 تعریف ها:
1. ( فیزیکی – تاریخی ) :
...
[مشاهده متن کامل]

بستن کسی با زنجیر یا قید، معمولاً به صورت نمادین یا واقعی
مثال: The prisoner was enfettered in the dungeon.
زندانی در سیاه چال در بند بود
2. ( استعاری – احساسی ) :
بیان محدود شدن ذهنی، احساسی یا اجتماعی توسط عشق، ترس، یا قواعد
مثال: His soul was enfettered by guilt.
روحش با احساس گناه در بند بود
3. ( ادبی – نمادین ) :
توصیف حالت اسارت یا محدودیت در متون شاعرانه یا فلسفی
مثال: She was enfettered by tradition and silence.
او در بند سنت و سکوت بود
🔸 مترادف ها:
shackle – fetter – restrain – bind – imprison – confine – manacle