معنی: بی اثر کردن، ناتوان کردن، سست کردن، بی رگ کردن، بی حال کردن، جسما ضعیف کردنمعانی دیگر: بی رمق کردن، (اخلاق یا روحیه) تضعیف کردن، ضعیف کردن، از کارایی کاستن، بد روحیه کردن، نومید کردن، کم جان، دلسرد
• : تعریف: to take away the strength or vitality of; weaken. • مترادف: debilitate, devitalize, weaken • متضاد: exhilarate, invigorate • مشابه: depress, emasculate, enfeeble, exhaust, fatigue, impair, impoverish, incapacitate, sap, tire, weary
- He was enervated by the heat of the day.
[ترجمه گوگل] او از گرمای روز به وجد آمده بود [ترجمه ترگمان] از گرما و گرمای روز، حالت تهوع به خود گرفته بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. heat and humidity enervate me
گرما و رطوبت مرا بی رمق می کند.
2. Idleness enervates the will to succeed.
[ترجمه Amirhoseyn Asghari] تنبلی بی اثر میکنه اراده واسه ی موفق شدن رو.
|
[ترجمه گوگل]بیکاری میل به موفقیت را تقویت می کند [ترجمه ترگمان]Idleness enervates را به موفقیت تبدیل می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The hot sun enervated her to the point of collapse.
[ترجمه گوگل]آفتاب داغ او را تا حد فروپاشی هیجان زده کرد [ترجمه ترگمان]خورشید داغ، او را به نقطه فرو می برد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. David felt too enervated to resist.
[ترجمه گوگل]دیوید آنقدر مشتاق بود که نمی توانست مقاومت کند [ترجمه ترگمان]دیوید هم بیش از آن چیزی احساس می کرد که نمی توانست در مقابلش مقاومت کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She was enervated from dissipation.
[ترجمه گوگل]او از پراکندگی هیجان زده شده بود [ترجمه ترگمان]دیگر از هدر رفتن حالت تهوع پیدا کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I find this heat very enervating.
[ترجمه گوگل]به نظر من این گرما بسیار مهیج است [ترجمه ترگمان]من این گرمای کشنده رو پیدا می کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. She was enervated by the luxury of palace life.
[ترجمه گوگل]او از تجملات زندگی در قصر هیجان زده شده بود [ترجمه ترگمان]این زن از تجمل و تجمل و تجمل زندگی palace بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He seems at first laconic and enervated, loathe to put a sentence together aloud.
[ترجمه گوگل]او در ابتدا لکونیک و هیجان زده به نظر می رسد، از اینکه جمله ای را با صدای بلند کنار هم بگذارد بیزار است [ترجمه ترگمان]نخست laconic و enervated به نظر می رسد، و از این که با صدای بلند جمله را با صدای بلند ادا کند، نفرت دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. First, though, whose kitchen table am I propped against with such enervating thoughts?
[ترجمه گوگل]اولاً، من با چنین افکار دلخراشی در مقابل چه کسی میز آشپزخانه هستم؟ [ترجمه ترگمان]به هر حال، اول که میز آشپزخانه من با چنین افکار enervating کنار گذاشته شده؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Feeling at once enervated and threatened, the enterprise collectively hunkers into a defensive, self-protective posture.
[ترجمه گوگل]با احساس یکباره هیجان و تهدید، شرکت به طور جمعی به یک وضعیت دفاعی و محافظتی از خود دست مییابد [ترجمه ترگمان]این شرکت به طور جمعی نسبت به حالت تدافعی و تدافعی به حالت دفاعی دچار شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Elsewhere, callow phrasing, smudged ensemble and enervated rhythms were commonplace.
[ترجمه گوگل]در جاهای دیگر، عبارات ناهنجار، گروه لکه دار و ریتم های هیجان زده رایج بود [ترجمه ترگمان]در جاه ای دیگر، callow عبارت بود از عبارت phrasing، smudged شده و ریتم های خراشیده امری عادی بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The widespread collapse into an enervated self can not be attributed solely to the economic and social problems of our day.
[ترجمه گوگل]فروپاشی گسترده به یک من پرشور را نمی توان صرفاً به مشکلات اقتصادی و اجتماعی روز ما نسبت داد [ترجمه ترگمان]فروپاشی گسترده در یک نفس enervated را نمی توان تنها به مشکلات اقتصادی و اجتماعی عصر ما نسبت داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. To sap the strength or energy of; enervate.
[ترجمه گوگل]برای کاهش قدرت یا انرژی؛ روحیه دادن [ترجمه ترگمان]تا نیرو و انرژی رو از بین ببره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Soft living will enervate the leaders, and those under their command will be changed into beasts.
[ترجمه گوگل]زندگی نرم رهبران را به وجد می آورد و کسانی که تحت فرمان آنها هستند به حیوانات تبدیل خواهند شد [ترجمه ترگمان]زندگی نرم رهبران را تحت تاثیر قرار خواهد داد و افراد تحت فرمان آن ها به حیوانات تبدیل خواهند شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• weaken, make weak, deprive of mental or physical vigor
پیشنهاد کاربران
✍ توضیح: To weaken or drain energy from something or someone 🥵 🔍 مترادف: Weaken ✅ مثال: The long journey enervated the travelers, making them too tired to continue.