energise

جمله های نمونه

1. New forces are energising all about us.
[ترجمه گوگل]نیروهای جدید به همه ما انرژی می دهند
[ترجمه ترگمان]نیروهای جدید همه ما را احاطه کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The charity hopes the campaign will energise its volunteers.
[ترجمه مریم پورهوشیاری] موسسه خیریه امید دارد که این کمپین برای داوطلبین انرژی بخش خواهد بود.
|
[ترجمه گوگل]این موسسه خیریه امیدوار است که این کمپین به داوطلبان خود انرژی بدهد
[ترجمه ترگمان]این موسسه خیریه امیدوار است که این کمپین بتواند انرژی داوطلبان خود را تامین کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We are energised by love if we put our energy into loving.
[ترجمه گوگل]اگر انرژی خود را صرف عشق ورزیدن کنیم، از عشق انرژی می گیریم
[ترجمه ترگمان]اگر انرژی مان را به عشق تبدیل کنیم، ما شیفته عشق می شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. These principles can be applied to energise and bring to life the hard edges of Euclidean geometry and of the drawing board.
[ترجمه گوگل]این اصول را می توان برای انرژی بخشیدن و زنده کردن لبه های سخت هندسه اقلیدسی و تخته طراحی به کار برد
[ترجمه ترگمان]این اصول را می توان برای انرژی energise اعمال کرد و لبه های سخت هندسه اقلیدسی و تخته طراحی را به ارمغان آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Inclined to be an unpredictable live outing, the Veggies do the business with an energising blur of Neds-ish guitar fodder.
[ترجمه گوگل]Veggies که تمایل به یک گردش زنده غیرقابل پیش‌بینی دارد، این کار را با تاری انرژی بخش علوفه گیتار Neds-ish انجام می‌دهد
[ترجمه ترگمان]Inclined برای این که یک گردش زنده غیرقابل پیش بینی داشته باشند، با یک تاری energising از علوفه guitar Neds، این کار را انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But there is a danger in the head mirroring this energising, anxiety-making delivery.
[ترجمه گوگل]اما خطری در سر وجود دارد که منعکس کننده این زایمان انرژی زا و اضطراب آور است
[ترجمه ترگمان]اما یک خطر در سر معکوس کردن این energising، تحویل اضطراب وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Do corporate leaders energise their colleagues or instead drain energy from them?
[ترجمه گوگل]آیا رهبران شرکت ها به همکاران خود انرژی می دهند یا در عوض انرژی را از آنها تخلیه می کنند؟
[ترجمه ترگمان]آیا رهبران شرکت انرژی خود را تامین می کنند یا به جای آن انرژی را از آن ها تخلیه می کنند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. People were drawn to her by her striking good looks, captivated by her charm, and energised by her enthusiasm.
[ترجمه گوگل]مردم با ظاهر زیبای خیره‌کننده‌اش جذب او شدند، مجذوب جذابیت‌اش شدند و با شور و شوق او انرژی گرفتند
[ترجمه ترگمان]مردم او را مجذوب خود کرده و شیفته زیبایی او شده بودند و enthusiasm او را شیفته خود کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The ceramic's crystals polarise in one of two alternate states when energised by an electric field.
[ترجمه گوگل]کریستال های سرامیک در یکی از دو حالت متناوب وقتی توسط یک میدان الکتریکی انرژی می گیرند، قطبی می شوند
[ترجمه ترگمان]کریستال های سرامیک در یکی از دو حالت متناوب با استفاده از یک میدان الکتریکی قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Is a burst of interim management what your business needs to energise the workforce?
[ترجمه گوگل]آیا کسب و کار شما برای نیرو بخشیدن به نیروی کار به یک مدیریت موقت نیاز دارد؟
[ترجمه ترگمان]آیا مدیریت موقت چیزی است که کسب وکار شما برای تامین انرژی به نیروی کار نیاز دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There are colors to help you relax and others to energise and excite.
[ترجمه گوگل]رنگ‌هایی وجود دارند که به شما کمک می‌کنند آرامش داشته باشید و رنگ‌هایی دیگر برای ایجاد انرژی و هیجان وجود دارند
[ترجمه ترگمان]رنگ های مختلفی وجود دارند که به شما کمک می کنند استراحت کنید و دیگران انرژی بیشتری داشته باشند و تحریک شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. "As an emergent great power, China, too, has the ability not just to act but to lead; to be great not just in size but in influence; to energise others around the world" he will say.
[ترجمه گوگل]او می‌گوید: «چین به‌عنوان یک قدرت بزرگ نوظهور، نه تنها این توانایی را دارد که عمل کند، بلکه می‌تواند رهبری کند؛ نه تنها از نظر اندازه، بلکه از نظر نفوذ، بزرگ باشد و به دیگران در سراسر جهان انرژی بدهد»
[ترجمه ترگمان]او می گوید: \"به عنوان یک قدرت بزرگ، چین نیز توانایی عمل کردن به جز هدایت را دارد؛ نه فقط در اندازه بلکه در نفوذ؛ برای انرژی دادن به دیگران در سراسر جهان\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If the goal doesn't motivate you to get up, energise you to get into action and get into momentum, then I don't think it will take you a long way.
[ترجمه گوگل]اگر هدف به شما انگیزه نمی دهد که از جای خود بلند شوید، به شما انرژی نمی دهد تا وارد عمل شوید و به سرعت حرکت کنید، فکر نمی کنم این کار شما را طولانی کند
[ترجمه ترگمان]اگر هدف شما را تحریک نکند که بلند شوید، انرژی خود را تامین کنید و به حرکت خود ادامه دهید، پس فکر نمی کنم زیاد طول بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• invigorate, stimulate, enliven; supply with electrical power (also energize)

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅️ فعل ( verb ) : energise
✅️ اسم ( noun ) : energy
✅️ صفت ( adjective ) : energetic
✅️ قید ( adverb ) : energetically
معنای آبادیس:
🔰
supply with electrical power
( also energize )
. e. g
Italy 🔌energised🔋 by Med's first off - white wind farm
انرژی دادن
سر حال کردن

بپرس