endoskeleton

/ˈendoʊskelɪtn//ˈendoʊskelɪtn/

معنی: استخوان بندی درونی حیوان
معانی دیگر: (استخوان یا لاک یا غضروفی که از داخل بدن برخی مهره داران و خارپوستان را نگه می دارد) درون استخوان بندی (در برابر: برون استخوان بندی exoskeleton)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: endoskeletal (adj.)
• : تعریف: the internal bony supporting framework characteristic of vertebrates. (Cf. exoskeleton.)

جمله های نمونه

1. As long as the endoskeleton of the heterostracans remains unknown there must always be doubt about the pattern.
[ترجمه گوگل]تا زمانی که اسکلت درونی هتروستراکان ها ناشناخته باقی بماند، همیشه باید در مورد الگوی شک و تردید وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که the of باقی بماند، باید همواره در مورد این الگو شک داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Endoskeleton : Skeleton lying inside body. Made up of bones and cartilages.
[ترجمه گوگل]اسکلت درونی: اسکلت درون بدن قرار دارد از استخوان و غضروف تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]اسکلت درون بدن ساخته شده از استخوان و cartilages
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Length frequency analysis, rostral length, endoskeleton length and statolith are used in determination of the age and growth in cephalopod.
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل فرکانس طول، طول منقاری، طول اسکلت درونی و استاتولیت در تعیین سن و رشد در سفالوپود استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]آنالیز فرکانس طول، طول rostral، طول endoskeleton و statolith در تعیین سن و رشد در cephalopod مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Skeleton: they possess an endoskeleton of cartilage, or bone. The characteristic notochord is replaced by intersegmental vertebrae in vertebrates.
[ترجمه گوگل]اسکلت: دارای اسکلت درونی غضروف یا استخوان هستند نوتوکورد مشخصه با مهره های بین بخشی در مهره داران جایگزین می شود
[ترجمه ترگمان]اسکلت: آن ها دارای استخوان های غضروف یا استخوان هستند نوتوکورد اختصاصی با مهره intersegmental مهره در مهره داران جایگزین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Austrian Death Machine. I Am A Cybernetic Organism Living Tissue Over Metal Endoskeleton.
[ترجمه گوگل]ماشین مرگ اتریشی من یک ارگانیسم سایبرنتیک هستم که بر روی اسکلت درونی فلزی قرار دارد
[ترجمه ترگمان]ماشین مرگ اتریش من یک بافت زنده با بافت زنده بر روی فلز endoskeleton هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Bones are rigid organs that form part of the endoskeleton of vertebrates.
[ترجمه گوگل]استخوان ها اندام های سفت و سختی هستند که بخشی از اسکلت درونی مهره داران را تشکیل می دهند
[ترجمه ترگمان]استخوان ها اندام های سفت و سختی هستند که بخشی از مهره داران مهره داران را تشکیل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

استخوان بندی درونی حیوان (اسم)
endoskeleton

تخصصی

[زمین شناسی] اسکلت داخلى معمولاً متمایز از مزودرم(پوست میانى ) براى مثال مهره داران وخارپوستان

انگلیسی به انگلیسی

• (zoology) internal skeleton (in animals)

پیشنهاد کاربران

درون استخوان بندی ( اسم ) : ساختار درونی استخوان ها و غضروف در حیوان

بپرس