endorsed

جمله های نمونه

1. he officially endorsed the labour party candidate
او پشتیبانی خود را از نامزد حزب کارگر رسما اعلام کرد.

پیشنهاد کاربران

ظَهر نویسی شده
تصویب شده / تایید شده
حمایت شده، تایید شده

Yes, but you haven’t endorsed the cheque.
بله، لطفاً پشت چک مشخصات خود را بنویسید

بپرس