endlessly


بی نهایت، بطوربی پایان، بطورابدی

جمله های نمونه

1. He is very clever and endlessly resourceful.
[ترجمه گوگل]او بسیار باهوش و بی نهایت مدبر است
[ترجمه ترگمان]او بسیار زیرک و بی نهایت زیرک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She bragged endlessly about her high score.
[ترجمه گوگل]او در مورد نمره بالای خود بی نهایت لاف می زد
[ترجمه ترگمان]او به طور دائم در مورد امتیازات بالا خودش لاف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He goes on endlessly about his health problems.
[ترجمه گوگل]او بی وقفه در مورد مشکلات سلامتی خود ادامه می دهد
[ترجمه ترگمان]او پیوسته به مشکلات سلامتی خود ادامه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I find the natural world endlessly fascinating.
[ترجمه گوگل]من دنیای طبیعی را بی نهایت جذاب می بینم
[ترجمه ترگمان]من دنیای طبیعی را بی نهایت جذاب می یابم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He descanted endlessly upon the wonders of his trip.
[ترجمه گوگل]او بی‌پایان از شگفتی‌های سفرش غافل شد
[ترجمه ترگمان]او پیوسته به شگفتی های سفر خود ادامه می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Happiness keeps growing endlessly,but it's too far to reach.
[ترجمه گوگل]شادی بی انتها در حال رشد است، اما رسیدن به آن خیلی دور است
[ترجمه ترگمان]شادی به طور پیوسته رشد می کند، اما برای رسیدن به آن بسیار دور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She was endlessly kind and sympathetic.
[ترجمه گوگل]او بی نهایت مهربان و دلسوز بود
[ترجمه ترگمان]او بی نهایت مهربان و دلسوز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She niggles endlessly over the exact pronunciation.
[ترجمه گوگل]او بی وقفه در مورد تلفظ دقیق اهمال می کند
[ترجمه ترگمان]او پیوسته با تلفظ دقیق خود سخن می گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I find myself endlessly repeating the same phrases.
[ترجمه گوگل]می بینم که بی وقفه همان عبارات را تکرار می کنم
[ترجمه ترگمان]من خود را پیوسته تکرار می کنم و همان عبارات را تکرار می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was endlessly patient with the children.
[ترجمه گوگل]او بی نهایت با بچه ها صبور بود
[ترجمه ترگمان]او پیوسته با بچه ها صبور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He yakked on endlessly about his wife.
[ترجمه گوگل]او بی وقفه در مورد همسرش غوغا می کرد
[ترجمه ترگمان]او پیوسته درباره همسرش حرف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She would balance and temporize endlessly before reaching a decision.
[ترجمه گوگل]او قبل از تصمیم گیری بی وقفه متعادل می شد و موقتاً معطل می شد
[ترجمه ترگمان]او قبل از اینکه تصمیمی بگیرد، مرتبا تعادل خود را حفظ می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She talks endlessly about her problems.
[ترجمه گوگل]او بی وقفه در مورد مشکلات خود صحبت می کند
[ترجمه ترگمان]او پیوسته در مورد مشکلاتش صحبت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They talked endlessly about beet and cattle feed.
[ترجمه گوگل]آنها بی پایان در مورد چغندر و خوراک دام صحبت می کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها بی وقفه در مورد خوراک چغندر و گاو حرف می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• purposelessly, aimlessly; infinitely, eternally, without end

پیشنهاد کاربران

تمام نشدنی
بی وقفه
بی نهایت
cross my heart i Will be with u till endlessly
i endlessly love u
it means our love is endlessly
بی پایان
همیشگی، دائماً
تا ابد ، ( برای همیشه )
دائما

بپرس