1. he hugged me and whispered endearments
او مرا در آغوش کشید و سخنان مهرآمیزی را نجوا کرد.
2. the mother was rocking back and forth on the chair and cooing endearments to her child
مادر روی صندلی به عقب و جلو تاب می خورد و به آرامی قربان صدقه ی کودک خود می رفت.