encyclopedic

/ənˌsaɪkləˈpiːdɪk//ɪnˌsaɪkləˈpiːdɪk/

معنی: جامع، دایرهالمعارفی
معانی دیگر: جامع، دایره المعارفی

جمله های نمونه

1. she was the most encyclopedic person i have ever met
او عالم ترین شخصی بود که من تاکنون ملاقات کرده ام.

2. She has an encyclopedic knowledge of pop trivia.
[ترجمه گوگل]او دانش دایره المعارفی از چیزهای بی اهمیت پاپ دارد
[ترجمه ترگمان]اون اطلاعات عمومی زیادی درباره اطلاعات عمومی داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In this sense, the encyclopedic cultural value and historic significance of Dunhuang are inestimable.
[ترجمه گوگل]از این نظر، ارزش فرهنگی دایره‌المعارفی و اهمیت تاریخی دانهوانگ غیرقابل ارزیابی است
[ترجمه ترگمان]به این معنا، ارزش فرهنگی دانشنامه ای و اهمیت تاریخی of inestimable است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He had an encyclopedic command of the field of knowledge, and by a word or a phase, by delicate rapier thrust, he punctured them.
[ترجمه گوگل]او تسلط دایره‌المعارفی بر حوزه دانش داشت و با یک کلمه یا یک فاز، با رانش ظریف راپیر، آنها را سوراخ می‌کرد
[ترجمه ترگمان]او فرمان encyclopedic را در زمینه دانش و یک کلمه یا یک تغییر شکل داده بود، با استفاده از یک کلمه یا یک تغییر، با استفاده از آن، آن ها را سوراخ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She has an encyclopedic knowledge of natural history.
[ترجمه گوگل]او دانش دایره المعارفی از تاریخ طبیعی دارد
[ترجمه ترگمان]او دانش encyclopedic از تاریخ طبیعی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Expanded entry giving extra encyclopedic information
[ترجمه گوگل]مدخل گسترده ای که اطلاعات دایره المعارفی اضافی را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]ورود گسترده اضافی به اطلاعات دانشنامه ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Many have expansive interests and encyclopedic knowledge.
[ترجمه گوگل]بسیاری از آنها علایق گسترده و دانش دایره المعارفی دارند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آن ها علایق گسترده و دانش encyclopedic دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It was an encyclopedic work, setting out the concept of a universal language as a comprehensive taxonomic structure.
[ترجمه گوگل]این یک اثر دایره المعارفی بود که مفهوم زبان جهانی را به عنوان یک ساختار طبقه بندی جامع بیان می کرد
[ترجمه ترگمان]این کتاب، کار encyclopedic بود و مفهوم یک زبان جهانی را به عنوان یک طبقه بندی جامع طبقه بندی کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Haspiel has an encyclopedic knowledge of baseball.
[ترجمه گوگل]هاسپیل دانش دایره المعارفی از بیسبال دارد
[ترجمه ترگمان]Haspiel اطلاعات encyclopedic از بیس بال داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Penny's contact book was encyclopedic.
[ترجمه گوگل]کتاب تماس پنی دایره المعارفی بود
[ترجمه ترگمان]کتاب تماس با پنی encyclopedic بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Hoffman possesses an encyclopedic knowledge of Precambrian continental geology.
[ترجمه گوگل]هافمن دانش دایره المعارفی از زمین شناسی قاره ای پرکامبرین دارد
[ترجمه ترگمان](هوفمان)دارای دانش encyclopedic از زمین شناسی قاره ای Precambrian است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I had thought that Jasper, who was encyclopedic about so many things, would know what a nucleotide is.
[ترجمه گوگل]فکر می‌کردم جاسپر، که در مورد خیلی چیزها دایره‌المعارفی داشت، می‌دانست نوکلئوتید چیست
[ترجمه ترگمان]من فکر می کردم که جاسپر، کسی که خیلی چیزها را به خاطر چیزهای زیادی encyclopedic می داند، می داند که nucleotide چیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. On the plus side, there is the encyclopedic knowledge of the subject at hand.
[ترجمه گوگل]نکته مثبت، دانش دایره المعارفی این موضوع است
[ترجمه ترگمان]در جنبه مثبتش این است که دانش encyclopedic موضوع بحث در دست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Gong Zizhen was a prominent enlightened thinker an encyclopedic scholar of modern China.
[ترجمه گوگل]گونگ زیژن یک متفکر برجسته روشن‌فکر و دانش‌پژوه چین مدرن بود
[ترجمه ترگمان]Gong Zizhen یک متفکر برجسته روشنفکر و دانشمند encyclopedic از چین مدرن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. His knowledge of social science is seemingly encyclopedic.
[ترجمه گوگل]دانش او از علوم اجتماعی به ظاهر دایره المعارفی است
[ترجمه ترگمان]دانش او از علوم اجتماعی به نظر دانشنامه ای می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جامع (صفت)
large, precise, comprehensive, executive, all-around, general, universal, plenary, encyclopaedic, spacious, catholic, encyclopedic, self-contained, self-inclusive

دایره المعارفی (صفت)
encyclopaedic, encyclopedic

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to an encyclopedia; comprehensive, containing a wide range of information
something that is encyclopedic is very full, complete, and thorough in the amount of knowledge or information that it has.

پیشنهاد کاربران

↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم cycl
📌 این ریشه، معادل "circle" و "wheel" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "circle" یا "wheel" مربوط هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

📂 مثال:
🔘 bicycle: a vehicle with two ‘wheels’
🔘 tricycle: a vehicle with three ‘wheels’
🔘 motorcycle: a motor - powered vehicle with two ‘wheels’
🔘 cyclone: a storm that moves in a ‘circle’
🔘 encyclopedia: a book or set of knowledge arranged in a ‘circle’ of learning
🔘 recycle: to put materials through a process that ‘circles’ them back into use
🔘 cyclical: happening in a repeating ‘circle’ or cycle
🔘 unicycle: a vehicle with one ‘wheel’
🔘 cyclometer: a device for measuring distances traveled by a ‘wheel’
🔘 cycle: a repeated ‘circle’ of events or actions

↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم ped
📌 این ریشه، معادل "child" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "child" مربوط هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

📂 مثال:
🔘 pediatrician: a doctor who treats ‘children’
🔘 pediatrics: the branch of medicine dealing with ‘children’
🔘 pedagogy: the method and practice of teaching ‘children’
🔘 pedagogue: a teacher, especially one who instructs ‘children’
🔘 pedantic: overly concerned with details in teaching ‘children’
🔘 encyclopedia: a book or set of knowledge originally meant for ‘children’
🔘 orthopedic: related to correcting deformities in ‘children’ and adults
🔘 pedodontics: the branch of dentistry dealing with ‘children’s’ teeth
🔘 pedobaptism: the practice of baptizing ‘children’
🔘 pedopsychiatry: the study and treatment of mental health in ‘children’

encyclopedic ( علوم کتابداری و اطلاع رسانی )
واژه مصوب: دانشنامه‏ای
تعریف: مربوط به دانشنامه/ دائره‏المعارف|||متـ . دائره‏المعارفی

بپرس