encrusted

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: covered with a hard or crisp layer of something.

- My boots were encrusted with mud.
[ترجمه گوگل] چکمه هایم با گل پوشیده شده بود
[ترجمه ترگمان] چکمه های من پر از گل شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She wore a bracelet encrusted with diamonds.
[ترجمه گوگل] او یک دستبند با الماس پوشیده بود
[ترجمه ترگمان] اون یه دست بند از الماس پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The windows were encrusted with dirt.
[ترجمه گوگل]پنجره ها با خاک پوشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]پنجره ها با خاک پوشیده شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She arrived home with her knees encrusted with mud.
[ترجمه گوگل]او با زانوهای پر از گل به خانه رسید
[ترجمه ترگمان]با زانوهایش از گل و لای به خانه آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The emperor was clad in a rich robe encrusted with jewels.
[ترجمه گوگل]امپراتور در ردای غنی پوشیده شده بود که با جواهرات پوشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]امپراطور لباس پوشیده از جواهرات را پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They scraped off the barnacles that always encrusted on the ship's hull.
[ترجمه گوگل]آنها خراش هایی را که همیشه روی بدنه کشتی قرار داشت، خراش دادند
[ترجمه ترگمان]They را که همیشه در تنه کشتی دیده می شدند از زمین می کندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The gold crown was encrusted with precious gems.
[ترجمه گوگل]تاج طلا با جواهرات گرانبها پوشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]تاجی از جواهرات گران بها مزین به جواهرات گران قیمتی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Salt from the sea had encrusted on the dry sand.
[ترجمه گوگل]نمک دریا روی ماسه های خشک پوشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]نمک دریا از روی شن های خشک پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The temple was a squat, two-storey structure, encrusted with oriental tat.
[ترجمه گوگل]معبد یک سازه چمباتمه‌دار و دو طبقه بود که با تات شرقی پوشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]معبد یک سازه دو طبقه بود که متعلق به tat شرقی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. My brain is encrusted with scar tissue from all the frames he has pinched and nicked.
[ترجمه گوگل]مغز من با بافت زخمی از تمام قاب هایی که او نیشگون گرفته است پوشیده شده است
[ترجمه ترگمان]مغز من از تمام قاب های عکس که او را گرفته و سوراخ کرده است، پر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Encrusted with statues, pillars, and reliefs, it looks like a huge wedding cake in stone.
[ترجمه گوگل]با مجسمه‌ها، ستون‌ها و نقش برجسته‌ها پوشیده شده است و شبیه کیک عروسی بزرگی در سنگ است
[ترجمه ترگمان]با مجسمه ها، ستون ها و نقوش برجسته، شبیه یک کیک عروسی بزرگ در سنگ به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The hull of the ship had become encrusted with ice.
[ترجمه گوگل]بدنه کشتی پوشیده از یخ شده بود
[ترجمه ترگمان]تنه کشتی از یخ پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. An encrusted gash scarred his forehead, and one side of his face was swollen with dying yellow bruises.
[ترجمه گوگل]زخمی بر روی پیشانی او زخمی شده بود و یک طرف صورتش با کبودی های زرد در حال مرگ متورم شده بود
[ترجمه ترگمان]زخم بزرگی روی پیشانی او زخم شده بود و یک طرف صورتش از کبودی های زرد رنگ متورم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Their mouths were encrusted with flies.
[ترجمه گوگل]دهان آنها با مگس پوشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]دهانش پر از مگس ها شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In the beginning, Eugenia wears vividly colored gowns encrusted with flowers and fruit.
[ترجمه گوگل]در ابتدا، یوجنیا لباس‌هایی با رنگ‌های زنده پوشیده از گل و میوه می‌پوشد
[ترجمه ترگمان]در ابتدا، Eugenia لباس های رنگی به روشنی با گل ها و میوه ها دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The robe was encrusted with precious metals and stones.
[ترجمه گوگل]روپوش با فلزات و سنگ های قیمتی پوشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]این ردا با فلزات و سنگ های قیمتی پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Dirt encrusted on the bus window gave a grainy texture to the scenery.
[ترجمه گوگل]خاک پوشانده شده روی شیشه اتوبوس بافت دانه دانه ای به مناظر داده است
[ترجمه ترگمان]کثیفی که روی پنجره اتوبوس پوشانده شده بافت دانه دانه به منظره می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• if a surface is encrusted with something, it is covered with it.

پیشنهاد کاربران

بپرس